مدتی شد که به جان در پی جانان خودم
درد دل می طلبم طالب درمان خودم
مجمع اهل دلان زلف پریشان من است
من سودازده هم بی سر و سامان خودم
در نظر آینه می آرم و خود می نگرم
ناظر لطف خداوندم و حیران خودم
من اگر عاقلم و عاشق و مخمورم و مست
غیر را کار به من نیست که من ز آن خودم
به خرابات کنم دعوت رندان شب و روز
رهبر کاملم و مرشد یاران خودم
ساکن کوی خراباتم و سرمست مدام
همدم جامم و ساقی حریفان خودم
میر مستانم و فرماندهٔ بزم عشقم
سید خویشتن و بندهٔ فرمان خودم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این غزل از درد دل و جستجوی معشوق خود سخن میگوید. او احساس تنهایی و سردرگمی را به تصویر میکشد و به جستوجوی آرامش در داخل خود میپردازد. در آینه به خود مینگرد و متوجه لطف خداوند میشود. او از عشق و مستی خود میگوید و اعتراف میکند که به امور دیگران کاری ندارد. همچنین به زندگی در خرابات و رفاقت با رندان اشاره میکند و خود را رهبر و فرمانده بزم عشق میداند. این غزل بیانگر حالتی از عشق، مستی و استقلال در درون خود است.
هوش مصنوعی: مدتی است که برای درد دل کردن و بیان احساساتم به دنبال محبوب خود هستم و در جستجوی درمان آلام و مشکلات خودم هستم.
هوش مصنوعی: مردم دلباخته دور هم جمع شدهاند و من هم که دلم پر از آشفتگی است، در میان آنها قرار دارم، بیآنکه خودم را ساماندهی کرده باشم.
هوش مصنوعی: در آینه به خود مینگرم و زیباییهای خدا را در وجود خود میبینم و از این زیبایی حیرتزده میشوم.
هوش مصنوعی: اگر من عاقل، عاشق و خوشحال و سرمست هستم، به هیچ چیزی جز خودم کاری ندارم و به دیگران توجهی نمیکنم.
هوش مصنوعی: من شب و روز به محفل دلستایان دعوت میکنم و راهنمایی برای دوستانم هستم.
هوش مصنوعی: من در منطقهی خراباتی زندگی میکنم و همیشه در حال مستی هستم. دوستانم ساقی و شرابنوشانم هستند و با هم زندگی و لذت میبریم.
هوش مصنوعی: من رهبر و هدایتگر جمعی هستم که در آن به جشن و شادی میپردازیم. من آقایی دارم که خودم را خدمتگزار او میدانم و در عین حال، خودم تصمیمگیرنده و رهبریکنندهی این بزم و عشق هستم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
سالها شد که به جان طالب جانان خودم
درد دل می طلبم در پی درمان خودم
جام می بر کف و در کوی مغان می گردم
رند سرمست خود و ساقی مستان خودم
در نظر آینه می آرم و خود می نگرم
[...]
رخ بخون سرخ کند دیده گریان خودم
نا بدین رنگ شماری ز شهیدان خودم
میل جانبخشی عیسی نکنم بی لب تو
بلکه در هجر تو بیزار هم از جان خودم
چکنم گر نکنم ناله چو مرغان قفس
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.