سالها شد که به جان طالب جانان خودم
درد دل می طلبم در پی درمان خودم
جام می بر کف و در کوی مغان می گردم
رند سرمست خود و ساقی مستان خودم
در نظر آینه می آرم و خود می نگرم
عاشق روی خود و واله و حیران خودم
مو به مو با همهٔ خلق مرا پیوند است
بستهٔ سلسلهٔ زلف پریشان خودم
نفسم آب حیاتی به جهان می بخشد
خضر وقت خودم و چشمهٔ حیوان خودم
سید و بنده و محبوب و محب خویشم
هر چه هستم دل و دلدار خود و آن خودم
نعمت اللهم و با ساقی سرمست حریف
بر سر خوان خودم دایم و مهمان خودم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر دلتنگی و جستجوی عشق و حقیقت درونی شاعر است. او با درد و التهاب به دنبال درمان دل خویش میگردد و در جستجوی معشوق خود، در دنیای مستانه و شاداب میچرخد. خود را در آینه میبیند و عاشق خود است، در حالی که در ارتباطی عمیق با دیگران نیز قرار دارد. شاعر به این واقعیت میرسد که همه چیز در وجود او متصل به عشق و هویت اوست و خود را در نقشهای مختلفی چون سید و بنده تعریف میکند. در نهایت، او بر سر سفره خود و در کنار ساقی خود مینشیند و با رعایت نعمتها و لذتهای زندگی، به خود و هویتش میبالد.
هوش مصنوعی: سالیان زیادی است که برای رسیدن به عشق و محبوبم، دلگشایی میکنم و در جستوجوی راهی برای درمان دردهایم هستم.
هوش مصنوعی: با جامی در دست، در محلهی مغان قدم میزنم. من انسانی رند و سرمست هستم و خودم را ساقی مستان خودم میدانم.
هوش مصنوعی: در آینه به خود نگاه میکنم و عاشق چهرهام میشوم، حیران و مغرور از زیبایی خودم.
هوش مصنوعی: من با هر یک از انسانها ارتباطی خاص دارم، چرا که خودم در گسستهای از زلفهای پریشانم به هم پیوستهام.
هوش مصنوعی: وجود من به دنیا جان تازهای میبخشد، همچنان که خضر در زمان خود و چشمهٔ حیات در درون من وجود دارد.
هوش مصنوعی: من هم سید هستم و هم بنده، هم محبوب هستم و هم کسی که دوستش دارم. هرچه هستم، دل و عشق من به اوست و در حقیقت، آن عشق، خود من است.
هوش مصنوعی: خداوند نعمتش را بر من ارزانی داشته و من همیشه در کنار دوست و همراه خود، در حال نوشیدن و لذت بردن از میهمانیام هستم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
مدتی شد که به جان در پی جانان خودم
درد دل می طلبم طالب درمان خودم
مجمع اهل دلان زلف پریشان من است
من سودازده هم بی سر و سامان خودم
در نظر آینه می آرم و خود می نگرم
[...]
رخ بخون سرخ کند دیده گریان خودم
نا بدین رنگ شماری ز شهیدان خودم
میل جانبخشی عیسی نکنم بی لب تو
بلکه در هجر تو بیزار هم از جان خودم
چکنم گر نکنم ناله چو مرغان قفس
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.