گنجور

 
شاه نعمت‌الله ولی

آفتابی رو نموده مه نقاب

مه نقابی می نماید آفتاب

موج دریائیم و دریا عین ماست

عین ما بر عین ما باشد حجاب

جمله عالم در محیط عشق او

نزد ما باشد حبابی پر ز آب

غیر او در عمر خود گردیده ای

دیده ای نقش خیال او به خواب

نعمت الله در خرابات مغان

اوفتاده دیدمش مست و خراب