مرد مردانه شاه مردان است
در همه حال مرد مردان است
در ولایت ولی والی اوست
بر همه کاینات سلطان است
سید اولیا علی ولی
آنکه عالم تنست و او جان است
گرچه من جان عالمش گفتم
غلطی گفتهام که جانان است
بی ولای علی ولی نشوی
گر تو را صد هزار برهان است
ابن عم رسول یار خدا
آن خلیفه علی عمران است
یوسف مصر عالمش خوانم
شاه تبریز و میر او جان است
نه فلک با ستارگان شب و روز
گرد دولت سراش گردان است
دیگران گر خلاف او کردند
لاجرم حالشان پریشان است
واجب است انقیاد او بر ما
خدمت ما به قدر امکان است
حسب و هم نسب بُود به کمال
عمل و علم او فراوان است
مهر او گنج و دل چو گنجینه
خانه بی گنج ، کُنج ویران است
بر در کبریای حضرت او
شاه عالم پناه دربان است
دوستی رسول و آل رسول
نزد مؤمن کمال ایمان است
باطنا شمس و ظاهرا ماه است
نور هر دو به خلق تابان است
رو رضای علی بدست آور
گر تو را اشتیاق رضوان است
یادگار محمد است و علی
نعمت الله که میر مستان است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ملکش خاک روب میدان است
عیسی اش پاسبان ایوان است
تا به غربت فتاد خاقانی
یکدری خانهایش زندان است
نه درون ساختنش توفیق است
نه برون تاختنش امکان است
روی چون عنکبوت در دیوار
[...]
آن جسد را حیات ازین جان است
همه تختند و او سلیمان است
زان صراحی، که جام رضوان است
بادهای ده، که جرعهاش جان است
دعوی عشق کردن آسان است
لیک آن را دلیل و برهان است
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.