تا کی دوم از گرد درِ تو
کاندر تو نمیبینم چربو
ایمن بزی اکنون که بشستم
دست از تو به اشنان و کنستو
| 
                     | 
                غیرفعال و فعال کردن دوبارهٔ حالت چسبانی نوار ابزار به بالای صفحات | 
| 
                     | 
                راهنمای نوار ابزار | 
| 
                     | 
                پیشخان کاربر | 
| 
                     | 
                اشعار و ابیات نشانشدهٔ کاربر | 
| 
                     | 
                اعلانهای کاربر | 
| 
                     | 
                ادامهٔ مطالعه (تاریخچه) | 
| 
                     | 
                خروج از حساب کاربری گنجور | 
| 
                     | 
                لغزش به پایین صفحه | 
| 
                     | 
                لغزش به بالای صفحه | 
| 
                     | 
                لغزش به بخش اطلاعات شعر | 
| 
                     | 
                فعال یا غیرفعال کردن لغزش خودکار به خط مرتبط با محل فعلی خوانش | 
| 
                     | 
                فعال یا غیرفعال کردن شمارهگذاری خطوط | 
| 
                     | 
                کپی نشانی شعر جاری در گنجور | 
| 
                     | 
                کپی متن شعر جاری در گنجور | 
| 
                     | 
                همرسانی متن شعر جاری در گنجور | 
| 
                     | 
                نشان کردن شعر جاری | 
| 
                     | 
                ویرایش شعر جاری | 
| 
                     | 
                ویرایش خلاصه یا برگردان نثر سادهٔ ابیات شعر جاری | 
| 
                     | 
                شعر یا بخش قبلی | 
| 
                     | 
                شعر یا بخش بعدی | 
تا کی دوم از گرد درِ تو
کاندر تو نمیبینم چربو
ایمن بزی اکنون که بشستم
دست از تو به اشنان و کنستو



با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای صید رخ تو شیر و آهو
پنهان ز کجا شود چنان رو
چندانک توانیش تو میپوش
میبند نقاب توی بر تو
در روزن سینهها بتابید
[...]
ای چشم تو دلفریب و جادو
در چشم تو خیره چشم آهو
در چشم منی و غایب از چشم
زآن چشم همی کنم به هر سو
صد چشمه ز چشم من گشاید
[...]
بردی دل من به چشم و ابرو
خون کرده ز دیدهایم در جو
بردیم جفا بسی ز دستت
ای مونس جان به قول بدگو
کردیم وفا به هرچه گفتیم
[...]
چشمی که ندیده نور آن رو
تاریک بود چو روی هندو
با ما بنشین خوشی درین بحر
ما را به کف آر و ما به ما جو
از جام حباب آب می نوش
[...]
ای یار کهن حکایت نو
از مغربی ضعیف بشنو
خورشید چو گشت طالع انداخت
بر ظلمت کاینات پرتو
آن سایه که نام اوست عالم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.