بر بوی تو هر روز به گشت چمن آیم
گریان به تماشاگه سرو و سمن آیم
چون غنچه دلی دارم از اندوه تو پر خون
عیبم مکن ار چاکزده پیرهن آیم
درمانده شد از ناله من خلق، که هر روز
گویند میا بر سر این کوی و من آیم
یارب ز چنین باده پرذوق که خوردم
روزی مکن آن روز که با خویشتن آیم
عشق تو به دیوانگیم نام برآورد
تا در خم آن سلسله پر شکن آیم
من طوطی قدسم، به قفس مانده گرفتار
کو آینه روی تو تا در سخن آیم
دیگر به فریبی نروم همره شاهی
از بادیه عشق تو گر با وطن آیم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چون در صفت آن لب شکر شکن آیم
با معنی بس نازک و شیرین سخن آیم
با سرو و صنوبر نشود ملتفتم دل
بی قامت رعنای تو گر در چمن آیم
طوطی صفتم روی در آئینه به پیش آر
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.