با لعل جان فزای تو آب زلال چیست
با آفتاب روی تو مه در کمال چیست
دل تنگ گشتهام ز دهانت که هست نیست
ور نیست باز گو که خیال محال چیست
در حسن بی مثال تو حیران شدند خلق
معلوم کس نشد که رخت را مثال چیست
دارم امید وصل ولیکن ز بخت خویش
در حیرتم که عاقبت این مآل چیست
چون نوبهار عمر ندارد بقا بسی
با گل بگو که این همه غنج و دلال چیست
شد شاهدی چو مو بخیال میان تو
معلوم هم نشد که خیال محال چیست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان احساس عشق و شگفتی شاعر از زیبایی معشوق میپردازد. شاعر میپرسد که چگونه میتوان زیبایی معشوق را با چیزهای دیگری همچون آب زلال یا آفتاب مقایسه کرد، و حیرت او از محبت و جذبه معشوق به وضوح در اشعارش مشخص است. او همچنین به ناپایدار بودن عمر و عشق اشاره میکند و از امید به وصال، اما تردید در سرنوشت خود سخن میگوید. این احساسات عمیق و رنج کشیدن از دوری معشوق، موضوعات اصلی این شعر هستند.
هوش مصنوعی: با وجود زیبایی و روشنی این چهره تو، دیگر آب زلال چه معنایی دارد؟ و در کنار درخشندگی و جلال ت حضور تو، دیگر ماه چه ارزش و کمالی میتواند داشته باشد؟
هوش مصنوعی: دل من به خاطر سخنانت غمگین شده است؛ اگر آنچه میگویی واقعیت ندارد، بگو که این خیال امکانپذیر نیست.
هوش مصنوعی: خلق در زیبایی بینظیر تو حیران و سرگردان شدهاند و هیچکس نتوانسته است تشخیص دهد که زیبایی تو چه شبیه و مثالی دارد.
هوش مصنوعی: دارم امیدواری به دیدار، اما از سرنوشت خودم در سردرگمی هستم که سرانجام این وضعیت چه خواهد شد.
هوش مصنوعی: از آنجایی که بهار عمر دوام زیادی ندارد، بهتر است با گل بگوییم که این همه زیبایی و ناز و بازیگوشی برای چیست.
هوش مصنوعی: شاهدی مانند موی تو در میان، و خیال تو معلوم نیست که آیا واقعاً خیالی غیرممکن است یا نه.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
با طره تو سنبل شوریدهحال چیست؟
جاییکه ابروی تو نماید، هلال چیست؟
تا بر درت طریق گدایی گرفتهام
دانستهام که سلطنت بیزوال چیست
حالا بوصل تو فلکم عشوه میدهد
[...]
گفتی: بگو که: در چه خیالی و حال چیست؟
ما را خیال تست، ترا در خیال چیست؟
جانم بلب رسید، چه پرسی ز حال من؟
چون قوت جواب ندارم، سؤال چیست؟
بی ذوق را ز لذت تیغت چه آگهی؟
[...]
مست آمدی که موجب چندین ملال چیست
هشیار چون شوی به تو گویم که حال چیست
من حرف می کشیدن اغیار میزنم
آن مست ناز را عرق انفعال چیست
خنجر کشی که ما ز تو قطع نظر کنیم
[...]
گویم چو حال خود به تو، تغییر حال چیست
از من که آشنای توام انفعال چیست
از بس که شوق گفت و شنید است با توام
پرسم جواب، اگرچه ندانم سوال چیست
تا افکند حسود مرا از خیال یار
[...]
گر می نخورده ای ز منت انفعال چیست
ای خون شرم ریخته این رنگ آل چیست
کی لازم است باده کشیدن ز جام زر
مقصود تو اگر این است، قصور سفال چیست
حسرت نگر که مست نگاه است چشم من
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.