گنجور

 
عرفی

گر می نخورده ای ز منت انفعال چیست

ای خون شرم ریخته این رنگ آل چیست

کی لازم است باده کشیدن ز جام زر

مقصود تو اگر این است، قصور سفال چیست

حسرت نگر که مست نگاه است چشم من

آگه نی ام که شرم چه و انفعال چیست

مردیم عرفی ز غم آن طفل خرد سال

معلوم ما نشد که بر این ابتهال چیست