دلا گر عشق مهروئی نداری
برو کز معرفت بوئی نداری
بیا ای سرو و بر چشمم بکن جا
کزین بهتر لب جویی نداری
برو ای ماه با رویش مزن لاف
که خال و چشم و ابرویی نداری
برو ای شاهدی و گوشه ای گیر
که چون او چشم جادویی نداری
مکش جانا به تندی شاهدی را
که چون او یار خوش خویی نداری
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به محبوبی اشاره میکند که از عشق و زیباییاش بیبهره است. او از محبوب میخواهد اگر عشق و زیبایی ندارد، برود و در جای دیگری بماند. شاعر به محبوب میگوید که برای او کسی بهتر از خودش وجود ندارد و نمیتواند مانند او زیبایی و جذابیت داشته باشد. همچنین از او میخواهد که دیگر به خود نبالد، زیرا مانند او هیچ کس با چنین ویژگیهایی وجود ندارد. در نهایت، از محبوب میخواهد که با جذابیتش دلی را نرنجاند، چون یاری به خوبی او پیدا نخواهد کرد.
هوش مصنوعی: ای دل، اگر عشق و محبت را در خود نمیبینی، پس برو که از فهم و شناخت هم بویی را نمیتوانی حس کنی.
هوش مصنوعی: بیا ای سرو خوشچهره و بگذار بر چشمانم جا بمانی، زیرا از این بهتر نمیتوانی در کنار لب جویی پیدا کنی.
هوش مصنوعی: ای ماه، با چهرهیت ادعای زیبایی نکن، چون خال و چشم و ابرو نداری.
هوش مصنوعی: برو و در جایی آرام بنشین، چرا که هیچکس مانند او چشمان سحرآمیز و جادویی ندارد.
هوش مصنوعی: عزیزم، با شتاب و بیدقتی محبت نکن، زیرا مانند او دوست نیکو و باخصالتی نداری.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دلا از مردمی بویی نداری
اگر سودای دلجویی نداری
حرامت باد عمر، ار موسم گل
حریفی و لب جویی نداری
چو عنبر لاف زلفش تا کی ای مشک؟
[...]
چه سود از شکل؟ اگر خویی نداری
چه حاصل رنگ؟ اگر بویی نداری
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.