ای تنآرامی که خون جان به گردن میبری
راحت جان ترک کرده زحمت تن میبری
تنپرستی ترک کن چون عشق کردی اختیار
رو به کار دوست داری بار دشمن میبری
با یزید انبازی اندر خون شاهی چون حسین
چون تو در حرب از برای شمر جوشن میبری
رنج بردن در طریق عاشقی بیهوده نیست
در نکویان بدگمانی گر چنین ظن میبری
گر ز عشقت محنت آید صبر کن کز وصل دوست
راحتی بینی اگر رنجی درین فن میبری
هم عصایی هم صفورایی به دست آرد کلیم
ور به چوپانی ز مصرش سوی مدین میبری
گر چو خسرو چند روز از دست دادی ملک پارس
همچو شیرین شکرستانی ز اَرمن میبری
نیستی شاکر که خشنودی شیرین حاصلست
رنج اگر در سنگ چون فرهاد کُهکن میبری
همچو رستم سهل گردد راه توران بر دلت
چون سوی ایران سپهداری چو بیژن میبری
به ز بیداری بود جای دگر سگ را و گر
بر در اصحاب کهفش بهر خفتن میبری
دوست چون گل جلوهٔ رخسار خود کرده است و تو
همچو بلبل روزگار خود به گفتن میبری
گر بقوّالان آن حضرت فرستی شعر خود
نزد آواز جلاجل بانگ هاون میبری
شعر خود نزدیک او آگه نهای ای زندهدل
کز چراغ مرده پیش شمع روغن میبری
سیف فرغانی ازین کشت ار نچیدی خوشهای
شکر کن چون دانهای زاطراف خرمن میبری
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به مضامین عشق و رنج در مسیر عاشقی میپردازد. شاعر به فردی که در پی لذتهای دنیوی است، میگوید که باید از تنپرستی و دنیاگریزی دست بکشد و به عشق و دوستی بپردازد. او تأکید میکند که تحمل رنج در راه عشق بیفایده نیست و در نهایت به وصال میانجامد. شاعر از چهرههای تاریخی و شخصیتهای معروف مانند حسین، یزید، خسرو و رستم مثال میآورد تا نشان دهد رنج و سختی در مسیر عشق و دیانت طبیعی است و در نهایت رضایت و خوشحالی به دنبال آن میآید. در نهایت تأکید میکند که از تلاش و سختی باید شکرگزار بود و از فرصتها بهرهبرداری کرد.
هوش مصنوعی: ای آرامشدهنده بدن، تو جانم را بر دوش میکشی و در عوض، جانم را به راحتی رها میکنی و از زحمت جسم آزاد میشوی.
هوش مصنوعی: اگر عاشق کسی هستی، تنبلی را رها کن و به کارهای دوستت برس. در غیر این صورت، باری از دشواریها را بر دوش خواهی کشید.
هوش مصنوعی: در این بیت به تضاد بین یزید و حسین اشاره شده است. به نوعی بیان میکند که یزید در کنار کسانی قرار گرفته که در خون شاهان دست دارند، در حالی که حسین در میدان جنگ با شمر و دیگران، به خاطر اصول خود میجنگید. به تصویر کشیدن این تضاد، نشاندهنده نیکی و پاکی حسین و پلیدی یزید است.
هوش مصنوعی: تحمل رنج در مسیر عشق بیفایده نیست، اگر در مورد خوبان بدگمانی داشته باشی و چنین فکر کنی.
هوش مصنوعی: اگر از عشق تو دچار زحمت و سختی شوم، صبر کن؛ چون به خاطر ارتباط با دوست، آرامش و راحتی خواهی دید. اگر در این راه رنجی متحمل میشوی، طبیعی است.
هوش مصنوعی: کلیم، هم عصای خود را به دست میگیرد هم صفورا را، و اگر به چوپانی که از مصر به مدین میرود، برسانید.
هوش مصنوعی: اگر مانند خسرو مدت زیادی را در اختیار نداشتهباشی تا سلطنت پارس را تجربه کنی، مانند شیرین که از سرزمینی خوشمزه میگذرد، از اَرمن عبور خواهی کرد.
هوش مصنوعی: اگر شکرگزار نباشی، حتماً شیرینی رضایت را نخواهی چشید. حتی اگر برای رسیدن به خواستههایت مثل فرهاد، سختی و رنج بکشی، باید درک کنی که نتیجهاش ارزشمند است.
هوش مصنوعی: مانند رستم، راه توران برای تو آسان میشود، زمانی که در دل تو، سپهداری به سوی ایران میرود، همچون بیژن.
هوش مصنوعی: بهتر است که در حال بیداری و هوشیاری به دنبال مکانهای دیگر برای استراحت باشی، و اگر میخواهی مثل همراهان اهل غار خواب آلود باشی، باید به مکانهای خاصی بروی.
هوش مصنوعی: دوست مانند گلی زیبا چهرهاش را به نمایش گذاشته و تو مانند بلبلی هستی که در حال بیان احساسات و داستانهای زندگیاش است.
هوش مصنوعی: اگر شعر خود را به قوالان آن حضرت بفرستی، مانند آن است که در صدای هاون آواز سر میدهی.
هوش مصنوعی: ای انسان زندهدل، به یاد داشته باش که وقتی به حقیقت نزدیک میشوی، نباید از منابع بیارزش استفاده کنی. مثل این است که از نور یک چراغ خاموش به جای شمعی که روشن است، بهره میگیری.
هوش مصنوعی: اگر سیف فرغانی در این مزرعه موفق به برداشت خوشهای نشود، باید شکرگزار باشد چون مانند دانهای است که از اطراف خرمن برمیدارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
این چه رفتار است کآرامیدن از من میبری؟
هوشم از دل میربایی عقلم از تن میبری
باغ و لالستان چه باشد آستینی برفشان
باغبان را گو بیا گر گل به دامن میبری
روز و شب میباشد آن ساعت که همچون آفتاب
[...]
روی پنهان کن که آرام دل از من میبری
هوشم از سر میربایی جانم از تن میبری
این چه دلداری بود جانا که با من ساعتی
مینیارامی و آرام دل از من میبری
گفتهای نزد تو آیم بر من این منت منه
[...]
دین و دل ای سیمتن تنها نه از من میبری
با چنین رو دل ز سنگ و روی آهن میبری
میکنی اندر شبستان خم زلفت نهان
آنچه دل از خلق اندر روز روشن میبری
با چین بستان روحانی که باشد بیخزان
[...]
نه همی تنها دل ودین از کف من می بری
دین ودل از دست هر شیخ وبرهمن می بری
دین ودل تنها نه از تن ها بری از هر که هست
هوشش از سر صبرش از دل جانش از تن می بری
ازکف خسرو اگر شیرین ارمن برد دل
[...]
ایکه نام آن صنم را در بر من میبری
باخبر شو نام بت پیش برهمن میبری
ایدل افتادی چو در دنبال آن سیمین ذقن
خویش دانستم سوی چاهم چو بیژن میبری
در حقیقت پهلوان عشقست ای دستان سرای
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.