ای که لبت منبع آب بقاست
درد تو بیماری دلرا دواست
آه که اندر طلب تو مرا
رفت دل و درد دل ای جان بجاست
گر همه آفاق بگیرد کسی
آنکه توانگر بتو نبود گداست
بهر دل تو چه توان ترک کرد
مال ندارم من و جان خود تراست
هر دو جهان مملکت من شود
گر تو بگویی که فلان آن ماست
هرچه کنی بر سر ما حاکمی
گر بکشی از طرف ما رضاست
محنت عشقت بهمه کس رسید
دولت وصل تو ندانم کراست
درد دل و عشق بهم گفته اند
کام دل و عشق بهم نیست راست
گوهر وصلت که ندارد بها
کشته هجران ترا خون بهاست
چاکر تو بر همه کس مهترست
بنده تو در دو جهان پادشاست
روی بهر سو که کنم در نماز
قبله اگر روی تو باشد رواست
زهر چو از جام تو نوشم شکر
تیغ گر از دست تو باشد عطاست
در غزل ای دوست دعاگوی تست
سیف که دشنام تو او را دعاست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای ملک گیتی گیتی تر است
حکم تو بر هرچه تو خواهی رواست
در خور تو وزدر کردارتست
هرچه درین گیتی مدح و ثناست
نام تو محمود بحق کرده اند
[...]
آنکه بنا کرد جهان زین چه خواست؟
گر به دل اندیشه کنی زین رواست
گشتن گردون و درو روز و شب
گاه کم و گاه فزون گاه راست
آب دونده به نشیب از فراز
[...]
اول او اول بی ابتداست
آخر او آخر بیانتهاست
بر شکرت جمع مگسها چراست
نکته لاحول مگسران کجاست
هر نظری بر رخ او راست نیست
جز نظری کو ز ازل بود راست
اسب خسان را به رخی پی بزن
[...]
معده چو کج گشت و شکم درد خاست
سود ندارد همه اسباب راست
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.