روز نوروزست وبوی گل همی آرد نسیم
عندلیب آمد که با گل صحبتی دارد قدیم
شد زروی گل منور چون رخ جانان جهان
شد زبوی او معطر چون دم مجمر نسیم
روی گل درگلستان چون رنگ بررخسار یار
بوی خوش مضمر درو چون جود در طبع کریم
تا زروی لاله پشت خاک گردد همچو لعل
آفتاب زرگر اندر کوهها بگداخت سیم
وقت آن آمد که کوبد کوس برکوهان کوه
رعد اشتردل که می زد طبل در زیر گلیم
بلبل اندر بوستان دستان زدن آغاز کرد
باد صبح ازگلستان آورد بو، قم یاندیم
گرهمی خواهی چو من دیدار یارو وصل دوست
جهدکن تا بر صراط عشق باشی مستقیم
عافیت را همچو من رنجوردرد عشق کرد
دلبری کز چشم بیمارش شفا یابد سقیم
هم ببوی اوچو بستانست زندان در سقر
هم بیاد او گلستانست آتش در جحیم
در گریبان با چنان رویی چو ماه وآفتاب
گردنش گویی ید بیضاست در جیب کلیم
در بهشتی کندرو عاصی ز دوزخ ایمنست
بی جمال دوست رحمت را عذابی دان الیم
در خرابات جهان مستان خمر عشق را
آب حیوان بی وصال او شراب من حمیم
هردلی کز نفخ صور عشق او جانی نیافت
اندرو انفاس روح الله شود ریح العقیم
نسبت عاشق بمعشوقست اندر قرب وبعد
گرچه اندر کعبه نبود هم ازو باشد حطیم
سیف فرغانی اگر جانان وجان خواهی بهم
دل دو می باید که یک دل کرد نتوانی دو نیم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
فر او گاه وزیدن گر به سنگ آرد نسیم
یک سخندان را ز یک معطی نه زر باید نه سیم
خیر ازو زینت همی سازد چو اجسام از لباس
فضل از او قوت همی گیرد چو ارواح از نسیم
روی او در چشم ما همچون به دور اندر صدور
[...]
چون تمام عمر نیکی کرد با تو آن کریم
از بدی خود چرا ترسی تو آخر ای لئیم
تو یتیمی با تو او هرگز نخواهد کرد قهر
زانکه او خود کرد نهی قهر کردن با یتیم
هرچه میخواهی تو ازوی میدهد بیشک تورا
[...]
مهتر آن بهتر که باشد فاضل و راد و کریم
تا هم از وی مدح او را مایه بردارد حکیم
حکمت آرا اینقدر داند که مهتر به بود
فاضل و راد و کریم از جاهل و زفت و لئیم
هر لئیم و زفت و جاهل را نگوید مدح از آنک
[...]
علم آصف گنج قارون صبر ایوب رسول
یاد کرد اندر کتاب این هر سه لقمان حکیم
هرکه بازد عاشقی با این سه چیز ای نیکنام
لام او هرگز نبیند روی ضاد و روی میم
خواجه را دیدی تو تا بنشست بر دیوان ملک
خود خبر داری که من از غصهاش چو نمیزِیَم؟
او میان دست و آنگه بر سر او من به پای
او ز من غافل ولیکن من از او غافل نِیَم
آرزو میآیدم روزی که او در منصبش
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.