ما دل برای دوست ز جان برگرفته ایم
چشم طمع ز هر دو جهان برگرفته ایم
ما را ز جوی دوست دهن تر نمی کند
آبی که همچو سگ بزبان برگرفته ایم
ما را نبود چون دگران خوشه چین (کسی)
چون مرغ دانه یی بدهان برگرفته ایم
از وی مدد خوهیم که از بارگاه او
باری که بردنش نتوان برگرفته ایم
ای تو بدست لطف سبک کرده بارها
از تو مدد، که بار گران برگرفته ایم
چیزی دگر مخوه که ز دیوان عشق ما
خود را باین قدر بضمان برگرفته ایم
خاک در ترا بسر انگشت آرزو
گویی که چون ادام بنان برگرفته ایم
گفتی برو بنه سر و برگیر دل ز غیر
دیرست کین نهاده و آن برگرفته ایم
چون برگرفت تشنه بلب آب را ز جوی
ما از در تو خاک چنان برگرفته ایم
گر سیف از تو همچو نگین پایدار شد
ما از نگین چو شمع نشان برگرفته ایم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان عشق و ارادت عمیق شاعر به دوست (معشوق) میپردازد. شاعر میگوید که برای دوست از جان خود مایه گذاشته است و نه به دنیا و نه به هیچ چیز دیگری طمع ندارد. او نشان میدهد که با وجود دشواریها، از محبت و دوستی خود دست نمیکشد و برای دریافت کمک و بخشش از معشوق احساس نیاز میکند. شاعر همچنین به لیاقت و ارزش خود اشاره میکند و تأکید میکند که دیگران نمیتوانند مانند او از عشق بهرهمند شوند. در نهایت، او با اشاره به تشنگی و نیاز خود به محبت معشوق، ابراز میدارد که تمام آمال و آرزوهایش را در عشق به او متمرکز کرده است.
هوش مصنوعی: ما دل خود را برای دوست فدای جان کردهایم و دیگر از هر دو دنیا، هیچگونه امیدی نداریم.
هوش مصنوعی: دوستی که در جستجوی او هستیم، هیچ خوشی و رضایتی به ما نمیدهد، زیرا ما بهگونهای از او درخواست کردهایم که تنها با زبان بخواهیم و اقدام جدی نداشته باشیم.
هوش مصنوعی: ما مثل دیگران خوشهچین نیستیم، بلکه مثل مرغی هستیم که دانهای را به منقار گرفته و در اختیار دارد.
هوش مصنوعی: از او یاری میطلبیم، زیرا از مقام او باری که قادر به حمل آن نیستیم، برداشتهایم.
هوش مصنوعی: ای تو که با لطف و kindness خود بارها به ما کمک کردهای، ما بار سنگینی را بر دوش داریم.
هوش مصنوعی: ما دیگر چیزی نمیخواهیم، زیرا خود را تنها به خاطر عشق و دیوانگیامان به این اندازه امن و مطمئن کردهایم.
هوش مصنوعی: خاکی که در دستت هست، نشان از آرزوهایت دارد، گویی که با انگشتانت به آسمان دست میزنی و آرزوهای بزرگ و درخشان را به تصویر میکشی.
هوش مصنوعی: گفتی برو و سر و سامان خود را بچین و دل را از دیگری جدا کن، زیرا زمان زیادی گذشته و ما آنچه را که داشتیم به دست آوردهایم.
هوش مصنوعی: وقتی که تشنهام آب را از جوی تو برداشتم، ما نیز از درگاه تو بهگونهای برخوردار شدهایم که مانند خاکی در آنجا نشستهایم.
هوش مصنوعی: اگر شمشیر تو مانند نگینی به ثبات و استواری برسد، ما از نگین مانند شمع نشانی و دلیلی گرفتهایم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.