اگر بر درگه جانان چو سگ بسیار میگردم
من از اصحاب آن کهفم به گرد غار میگردم
به سان نقطهای بودم به صورت مانده دور از خط
چو پیوستم به حرف عشق معنیوار میگردم
درین صحرا به دمجویی کنون دریا همیباشم
درین میزان جوی بودم کنون دینار میگردم
چو سایل بر سرآن کو نه بهر نان همیآیم
چو موسی بر سر طور از پی دیدار میگردم
چو بلبل تا نماید رو گلی اندر بهارانم
زمستان بر امید آن به گرد خار میگردم
چو دارم در رهش پیدا سری بربسته چون نامه
کنم پادرشکم پنهان و چون طومار میگردم
اگر تو طالبی کاری همیکن زآن که من باری
ز بیسرمایگی مفلس درین بازار میگردم
وگر تو قاصری زین سان ز ترک سر ز بذل جان
تو برخیز و مرا بنشان که من بیکار میگردم
به جان دورم ز شادیها ولی چون سیف فرغانی
به دل از نعمت غمهاش برخوردار میگردم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به عشق و اشتیاق عمیق خود اشاره میکند. او به تجدید حیات خود در عشق میپردازد و بیان میکند که اگرچه مانند سگی در درگاه محبوب میگردد، اما با احساس رضایت و دلی پر شور به سوی او میرود. شاعر خود را به نقطهای تشبیه میکند که با عشق به خط وجودش وصل شده و معنای جدیدی یافته است. او از رویای وصل به معشوق صحبت میکند و میگوید که در دنیای ظاهری مانند سالکانی است که به دنبال نابترین معانی و ارتباطات هستند. در نهایت بیان میکند که حتی در سختیها و دوری از شادیها، عشق به او امید و زندگی میدهد و به خاطر آن همواره در جستجوی آن است.
هوش مصنوعی: اگر در آستانه معشوق مانند یک سگ بارها و بارها بچرخم، از دوستان آن غار هستم و به دور آن غار میچرخم.
هوش مصنوعی: من همچون نقطهای بودم که به خط نزدیک نیستم، اما وقتی به عشق پیوستم، معنای تازهای پیدا کردم و حالا در این مسیر حرکت میکنم.
هوش مصنوعی: در این دشت، من همچون دریا هستم، وقتی که در گذشته مانند جوی باریک بودم، اکنون مثل دینار (واحد پولی) ارزشمند شدهام.
هوش مصنوعی: من مانند کسی که در جستجوی نان به سراغ کوهی میرود، به دنبال دیدار تو هستم، همانطور که موسی برای ملاقات با خدا به کوه طور رفت.
هوش مصنوعی: مثل بلبل که در بهار به یک گل چهره نشان میدهد، من در زمستان منتظر آن روز هستم و به خاطر آن گل دور خارها میچرخم.
هوش مصنوعی: زمانی که در مسیر او هستم و حضور خود را احساس میکنم، مانند نامهای که بسته شده است، خود را در جان و دل پنهان میکنم و مثل یک طومار در او میپیچم و وجودم را در او میگنجانم.
هوش مصنوعی: اگر تو خواهان انجام کاری هستی، بدان که من به خاطر بیپولی و نداشتن سرمایه در این بازار سرگردانم.
هوش مصنوعی: اگر تو توانایی و قابلیت لازم را نداری، از رها کردن خود به خاطر دیگری دست بردار و مرا به جایی بنشان که بیکار و بیهدف نمیخواهم بگردم.
هوش مصنوعی: من از شادیها دورم، اما مانند سیف فرغانی، با دل خود از نعمت غمها بهرهمند میشوم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
طواف حاجیان دارم بگرد یار می گردم
نه اخلاق سگان دارم نه بر مردار می گردم
مثال باغبانانم نهاده بیل بر گردن
برای خوشه خرما به گرد خار می گردم
نه آن خرما که چون خوردی شود بلغم کند صفرا
[...]
نگارا گرد کوی تو اگر بسیار می گردم
چو بلبل صد نوا دارم که در گلزار می گردم
تو قطب دایره رویی ومن در مرکز عشقت
سری بر نقطه بریک پای چون پرگار می گردم
بدان گیسو که صد چون من سراندر دام او دارد
[...]
شبی صدبار برگرد دل افکار می گردم
به بوی یوسفی برگرد این بازار می گردم
چنان افتاده از پرگار طاقت نقطه جانم
که بر گرد سر هر نقطه چون پرگار می گردم
خدا این طفل را ببخشد خواب آسایش
[...]
درین گلشن من بیدل ببوی یار میگردم
پی گنجی درین ویرانه همچون مار میگردم
سپهر عالم جانم طرار نقش امکانم
بگرد مرکز توحید چون پرگار میگردم
بلی گوی و بلا جویم قضا چوگان و من گویم
[...]
نه بر صحرا نظر دارم نه در گلزار میگردم
بهار فرصت رنگم به گرد یار میگردم
قضا چون مردمک جمعیت حالم نمیخواهد
تحیر مرکزی دارم که با پرگار میگردم
حیا کو تا زند آبی غبار هرزه تازم را
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.