گنجور

 
سیف فرغانی

اگر بر درگه جانان چو سگ بسیار می‌گردم

من از اصحاب آن کهفم به گرد غار می‌گردم

به سان نقطه‌ای بودم به صورت مانده دور از خط

چو پیوستم به حرف عشق معنی‌وار می‌گردم

درین صحرا به دم‌جویی کنون دریا همی‌باشم

درین میزان جوی بودم کنون دینار می‌گردم

چو سایل بر سرآن کو نه بهر نان همی‌آیم

چو موسی بر سر طور از پی دیدار می‌گردم

چو بلبل تا نماید رو گلی اندر بهارانم

زمستان بر امید آن به گرد خار می‌گردم

چو دارم در رهش پیدا سری بربسته چون نامه

کنم پادرشکم پنهان و چون طومار می‌گردم

اگر تو طالبی کاری همی‌کن زآن که من باری

ز بی‌سرمایگی مفلس درین بازار می‌گردم

وگر تو قاصری زین سان ز ترک سر ز بذل جان

تو برخیز و مرا بنشان که من بی‌کار می‌گردم

به جان دورم ز شادی‌ها ولی چون سیف فرغانی

به دل از نعمت غم‌هاش برخوردار می‌گردم

 
 
 
مولانا

طواف حاجیان دارم بگرد یار می گردم

نه اخلاق سگان دارم نه بر مردار می گردم

مثال باغبانانم نهاده بیل بر گردن

برای خوشه خرما به گرد خار می گردم

نه آن خرما که چون خوردی شود بلغم کند صفرا

[...]

سیف فرغانی

نگارا گرد کوی تو اگر بسیار می گردم

چو بلبل صد نوا دارم که در گلزار می گردم

تو قطب دایره رویی ومن در مرکز عشقت

سری بر نقطه بریک پای چون پرگار می گردم

بدان گیسو که صد چون من سراندر دام او دارد

[...]

صائب تبریزی

شبی صدبار برگرد دل افکار می گردم

به بوی یوسفی برگرد این بازار می گردم

چنان افتاده از پرگار طاقت نقطه جانم

که بر گرد سر هر نقطه چون پرگار می گردم

خدا این طفل را ببخشد خواب آسایش

[...]

فیض کاشانی

درین گلشن من بیدل ببوی یار میگردم

پی گنجی درین ویرانه همچون مار میگردم

سپهر عالم جانم طرار نقش امکانم

بگرد مرکز توحید چون پرگار میگردم

بلی گوی و بلا جویم قضا چوگان و من گویم

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از فیض کاشانی
بیدل دهلوی

نه بر صحرا نظر دارم نه در گلزار می‌گردم

بهار فرصت رنگم به گرد یار می‌گردم

قضا چون مردمک جمعیت حالم نمی‌خواهد

تحیر مرکزی دارم که با پرگار می‌گردم

حیا کو تا زند آبی غبار هرزه تازم را

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه