در شهر اگر زمانی آن خوش پسر برآید
ازهر دلی و جانی سوزی دگر برآید
درآرزوی رویش چندین عجب نباشد
گرآفتاب ازین پس پیش از سحر برآید
چون سایه نور ندهد براوج بام گردون
بی نردبان مهرش خورشید اگر برآید
گربر زمین بیفتد آب دهان یارم
از بیخ هر نباتی شاخ شکر برآید
ازبهر چون تو دلبردر پای چون تو گوهر
ازابر در ببارد وز خاک زر برآید
گفتم که آب چشمم بر روی خشک گردد
چون بر گل عذارش ریحان تر برآید
من آن گمان نبردم کز خط دود رنگش
چون شمع هر زمانم آتش بسر برآید
جسم برهنه رو راشرط است اگر نپوشد
آنرا که دوست چون گل بی جامه دربرآید
دامن بدست چون من بی طالعی کی افتد
آنرا که از گریبان شمس و قمر برآید
باری بچشم احسان در سیف بنگرای جان
تا کار هر دو کونش زآن یک نظر برآید
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به وصف عشق و زیبایی میپردازد و تأثیرات آن را بر جهان پیرامونش توصیف میکند. او میگوید که اگر یک معشوق زیبا به شهر بیاید، از دلها و جانها آتش عشق برمیخیزد و حتی از طلوع خورشید هم شگفتانگیزتر خواهد بود. شاعر با استفاده از تمثیلها و تشبیهات به بیان احساسات عمیق خود میپردازد و به زیبایی معشوقش، قدرت عشق، و تأثیر آن بر طبیعت و زندگی اشاره میکند. او از آتش اشکهای خود، به خاطر دیدن معشوقش صحبت میکند و در نهایت به اهمیت نگاه و محبت به دیگران تأکید میکند.
هوش مصنوعی: اگر در شهر زمانی آن پسر خوشچهره بیاید، از دلها و جانها آتش دیگری برافروخته خواهد شد.
هوش مصنوعی: در آرزوی دیدن چهرهات، هیچ عجیب نیست اگر آفتاب از این پس قبل از dawn طلوع کند.
هوش مصنوعی: اگر سایهای وجود نداشته باشد، نور نمیتواند به اوج بالای آسمان برسد، حتی اگر خورشید هم طلوع کند.
هوش مصنوعی: اگر گربهای بر روی زمین بیفتد، آب دهان محبوب من باعث میشود که از ریشه هر گیاهی، شاخی از شکر سر برآید.
هوش مصنوعی: برای محبت و زیبایی تو، بر ایندهدی از جواهری ارزشمند، مثل بارانی که از ابر نازل میشود و از خاک، طلا به وجود میآید.
هوش مصنوعی: گفتم که اشکهای من روی زمین خشک خواهند شد، همانطور که وقتی گل عذرا (زیبا) بهخوبی رویید، عطرش مانند ریحان (یا بوی خوش) در فضا پراکنده میشود.
هوش مصنوعی: من هرگز فکر نمیکردم که آن خط سیاه، همچون رنگ دودی که میسوزد، هر لحظه آتش را در وجودم برافرازد.
هوش مصنوعی: برهنگی جسم، شرطی است که اگر کسی آن را نپوشاند، دوست میتواند همچون گلی بدون لباس نمایان شود.
هوش مصنوعی: کسی که مانند من نادان است، نمیتواند دامن کسی را بگیرد که از شمس و قمر برمیخیزد.
هوش مصنوعی: به خاطر لطف و رحمتت به سیرت سیف بنگر و با دیدی عمیق به جان او نگاه کن، چرا که با یک نگاه، سرنوشت هر دو جهان روشن خواهد شد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
وصلت به جان خریدن، سهل است، اگر برآید
جان میدهم درین پی باشد مگر برآید
در کار بینوایان، گر یک نظر گماری
کار من و چو صد من، زان یک نظر برآید
در جان هر که گیرد، از سوز عشق آتش
[...]
گر ماه من شبی چون تابان قمر برآید
باشد سر زوالش خورشید اگر برآید
باد صبا چو زلفش برهم زند ز سودا
دور از رخ چو ماهش دودم ز سر برآید
جان بردن از فراقش نتوان به هیچ رویی
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.