فرخی یزدی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۸
... قیل و قال و جنگشان هم از ره نیرنگ بود
برندارم دست و با سر می روم این راه را
تا نگویی فرخی را پای کوشش لنگ بود
فرخی یزدی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۲
... گیتی به خون خویش زند دست و پا هنوز
دردا که خون پاک شهیدان راه عشق
یک جو در این دیار ندارد بها هنوز ...
فرخی یزدی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۶
... ای سر شوریده غافل از سر زانو مباش
نان ز راه دست رنج خویشتن آور به دست
گر کشی منت به جز منت کش بازو مباش ...
فرخی یزدی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۷
... یا چو یزدان پاک یا چون اهرمن مردود باش
تا درآیی در شمار کشتگان راه عشق
با هزاران داغ دل چون لاله خون آلود باش ...
فرخی یزدی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۵۶
... تا مگر خاشاک بیداد و ستم کمتر شود
بارها این راه را با نوک مژگان رفته ایم
از کجا دانیم حال مردم بیدار چیست ...
فرخی یزدی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۶۰
... ننهادی قدمی بر سرم ای سرو بلند
گرچه در راه تو من خاک صفت پست شدم
کس چو من در طلب شاهد آزادی نیست ...
فرخی یزدی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۶۴ - در زندان قصر
... گوشه گیری اگرم از اثر اندازد به
که من از راه خطا صاحب تأثیر شوم
پیش دشمن سپر افکندن من هست محال ...
فرخی یزدی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۶۸
... اشکال در این است که تصمیم نداریم
در راه تو دل خون شد و جانم بلب آمد
چیز دگری لایق تقدیم نداریم ...
فرخی یزدی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۶۹
سر خط عاشقی را روز الست دادم
ننهاده پا در این راه سر را ز دست دادم
تو با کمان ابرو دل را نشانه کردی ...
فرخی یزدی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۷۶
... دیوانه وار منزل در وادی جنون کن
در راه عشق یاری باری چو پا گذاری
آن همتی که داری بر خویش رهنمون کن ...
فرخی یزدی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۷
ما را همه از دو کون یک گوشه بس است
در راه طلب عزم متین توشه بس است
از کشته روزگار و از خرمن دهر ...
فرخی یزدی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۶۶
آنکس که ز راه جور شد شادان کیست
ور هست یقین زدوده انسان نیست ...
فرخی یزدی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۷۰
ای داد که راه نفسی پیدا نیست
راه نفسی بهر کسی پیدا نیست
شهریست پر از ناله و فریاد و فغان ...
فرخی یزدی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۰۱
ای دوست برای دوست جان باید داد
در راه محبت امتحان باید داد
تنها نبود شرط محبت گفتن ...
فرخی یزدی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۳۳ - به مناسبت ترور عشقی
... ویرانه ما از ستم آباد نشد
دادند بسی به راه آزادی جان
اما چه نتیجه ملت آزاد نشد
فرخی یزدی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۳۴ - به مناسبت ترور عشقی
... ویرانه ما از ستم آباد نشد
دادند بسی به راه آزادی جان
اما چه نتیجه ملت آزاد نشد
فرخی یزدی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۰۲
... در قرن طلایی نکند آدم روی
در مملکتی که راه آهن نبود
فرخی یزدی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۳۶ - نمایشگاه امتعهٔ داخله
... روزی ست که صنعتگر ایرانی را
از راه خرید جنس تشویق کنید
فرخی یزدی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۵۷
ای دل تو همیشه راه حق پوی و مترس
با مسلک حق رضای حق جوی و مترس ...
فرخی یزدی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۰۵
عمری به دهان راستگو مشت زدیم
وز راه کژی به شیر انگشت زدیم
رفت آبروی کشور جمشید به باد ...