در چمن ای دل چو من غیر از گلِ یکرو مباش
گر چو من یکرو شدی در بندِ رنگ و بو مباش
تا نخوانندت بخوان هرجا مشو بیوعده سبز
تا نبینی رنگِ زردی چون گلِ خودرو مباش
گاهِ سرگردانی و هنگامِ سختی بهرِ فکر
ای سرِ شوریده غافل از سرِ زانو مباش
نان ز راهِ دسترنجِ خویشتن آور به دست
گر کشی منّت به جز منّتکشِ بازو مباش
از مناعت زیرِ بارِ گنبدِ مینا مرو
وز قناعت ریزهخوارِ روضهٔ مینو مباش
چون تساوی در بشر اسبابِ خیرِ عالم است
بیتفکر منکرِ این مَسلَکِ نیکو مباش
راستبینِ گوشهگیر از جفتِ خود شو همچو چشم
کجروِ بالانشین پیوسته چون ابرو مباش
شیرِ غازی را در این شمشیربازی تاب نیست
یا سپر افکن به میدان یا سلامتجو مباش
فرخی بهر دو نان در پیش دونان هیچوقت
چاپلوس و آستانبوس و تَمَلُّقگو مباش
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
پادشاهان پاسبانانند مر درویش را
پند پیران تلخ باشد بشنو و بدخو مباش
چون کمند انداخت دزد و رخت مسکینی ببرد
پاسبان خفته خواهی باش و خواهی گو مباش
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.