گنجور

 
۱۸۴۱

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۴۶

 

... دست از نم شسته می آید به روی آب آب

هیچکس ز گردش گردون نم فیضی نبرد

کاش تر گردد ز خشکی های این دولاب آب ...

بیدل دهلوی
 
۱۸۴۲

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۷۰

 

به نیم گردش آن چشم فتنه رنگ شراب

شکست بر سرمن شیشه صد فرنگ شراب ...

بیدل دهلوی
 
۱۸۴۳

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۱۴

 

... صنعت عشقت زما آیینه برد وشانه ریخت

شب که شد زاهد به فیض گردش جام آشنا

سجده جای جرعه می بر زمین رندانه ریخت ...

بیدل دهلوی
 
۱۸۴۴

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۳۱

 

... عرض حال بیدلان راگفتگو درکار نیست

گردش چشم تحیر هم ادای مدعاست

وصل می خواهی وداع شوخی نظاره کن ...

بیدل دهلوی
 
۱۸۴۵

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۴۴

 

... غنچه تا دم می زند موج شکست آینه است

دانه دل را خیال گردش رنگ آسیاست

تا ز چشم التفات تیغ او افتاده ام ...

بیدل دهلوی
 
۱۸۴۶

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۵۵

 

... نیست باک از حادثاتم در پناه بیخودی

گردش رنگی که من دارم حصار رحمت است

سبحه دیگر به ذکر مغفرت درکار نیست ...

بیدل دهلوی
 
۱۸۴۷

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۱۷

 

... کی فرصت عیش است درتن باغ که گل را

گرگردش رنگی ست همان گردش سال است

از ریشه نظاره دماندیم تحیر ...

... هرگام به راه طلبت رفته ام از خویش

نقش قدمم آینه گردش حال است

هرجا روم از روز سیه چاره ندارم ...

بیدل دهلوی
 
۱۸۴۸

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۲۲

 

... دور بیهوشی ما را قدحی لازم نیست

گردش رنگ همان لغزش مستان گل است

غنچه سان غفلت ما باعث جمعیت ماست ...

بیدل دهلوی
 
۱۸۴۹

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۲۵

 

... گر وارسی به نشیه اقبال بیخودی

رنگ به گردش آمده پیمانه جم است

از حیرت حقیقت خلوت سرای انس ...

بیدل دهلوی
 
۱۸۵۰

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۳۳

 

... مست شوقیم درین دشت ز سرگردانی

گردبادیم و همین گردش سر ساغر ماست

کوتهی نیست پریشانی ما را چون زلف ...

بیدل دهلوی
 
۱۸۵۱

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۶۵

 

... بر آبگینه ما سنگ به ز پرتو ماه است

توان ز گردش رنگم به درد عشق رسیدن

دل گداخته آبی به زیر این پر کاه است ...

بیدل دهلوی
 
۱۸۵۲

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۹۵

 

... امتداد عمر بیدل سختی از طبعم ربود

گردش سال آسیای دانه دل بوده است

بیدل دهلوی
 
۱۸۵۳

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۹۸

 

... پیچیده است بیخودی ام دامن جهات

یعنی دماغ گردش رنگ رسیده است

این انجمن جنونکده انتظارکیست ...

بیدل دهلوی
 
۱۸۵۴

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۱۹

 

... بگذر از فکر خرد بیدل که در بزم وصال

گردش آن چشم میگون آفت هشیاری است

بیدل دهلوی
 
۱۸۵۵

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۴۵

 

... فلک تا دوری از تجدید دارد

بنای گردش رنگ استوارست

چو مو چندان که بالم سرنگونم ...

بیدل دهلوی
 
۱۸۵۶

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۶۰

 

... کرد چندین کاروان بانگ درا خواهد شکست

گردش صد سال دندان را به سستی می کشد

دانه ماگرد چندین آسیا خواهد شکست ...

بیدل دهلوی
 
۱۸۵۷

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۶۴

 

... کی فرصت عیش ست درین باغ که گل را

گر گردش رنگ است همان گردش سالست

ای ذره مفرسای به پرواز توهم ...

... هرگام به راه طلبت رفته ام از خویش

نقش قدمم آینه گردش حالست

در خلوت دل از تو تسلی نتوان شد ...

بیدل دهلوی
 
۱۸۵۸

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۶۶

 

... هرگل داغی که می بینی شکافت گلخنست

اختیاری نیست گردش از نظرها نگذرد

در تماشاگه عبرت چشم ما پرویزنست ...

بیدل دهلوی
 
۱۸۵۹

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۹۵

 

... از هر خمی که جوش معانی بلند شد

بیدل به گردش قلمت جام داشته ست

بیدل دهلوی
 
۱۸۶۰

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۹۶

 

... شمع از پهلوی چرب خویش دشمن داشته ست

زیرگردون سود و سودای همه با گردش است

این دکان سنگ ترازو در فلاخن داشته ست ...

بیدل دهلوی
 
 
۱
۹۱
۹۲
۹۳
۹۴
۹۵
۱۳۰