... عقل را با مصلحت اندیشی مجنون چه کار

کار ما با گردش طاس است و نقش کعبتین

با حساب انجم و کج بازی گردون چه کار ...

... ز تن چگونه به راحت برون رود جانم

خیال گردش چشمت نمی رود از پیش

ز چاشنی و حلاوت نمی کنم سیرم ...

نوید عهد گل از نورسان باغ شنو

بشارت طرب از گردش ایاغ شنو

سرم ز حرف پراکنده گوی در شور است ...

... قطبم که گرچه عقده گشای خلایقم

نگشایدم ز گردش این آسیا گره

زین چرخ خاکباز که هر صبح روزگار ...

... گر نرگس مست تو نکردی جدل آغاز

تا گردش او بودی هشیار نبودی

بی پرده توانستی اگر روی نمودن ...

... گر نشیند بر گیاهی آشیانی می شود

هرکه بنشیند به طرف خوان گردش های دهر

گر ستاند یک نواله میزبانی می شود ...

چه دور است این که نفع از گردش گردون نمی بینم

غم لیلی نمی یابم دلی مجنون نمی بینم ...

... خوش ساعتی که می کرد منعم ز گریه محرم

گردش به چین ابرو منع از نصیحت من

از ناوک تو عمدا دشوار می دهم جان ...

... نور بارد از سراپایش بسان آفتاب

تا کند گردش عیان راز نهان آسمان

تا دهد زیب جهان حسن عیان آفتاب ...

... معنی از کلک او چنان بارد

که سوانح ز گردش افلاک

زد در آن بحر غوطه کز آتش ...

... تا توان گفت غنچه را ضحاک

رقص عیش تو باد گردش چرخ

گور خصم تو باد خنده خاک

... تا قیامت بگلویش نرسد دست اجل

درعنان گردش او تاکره نار و هوا

طی شود دایره بر دایره مانند بصل ...

... بجای گام شهور و سنین فرو ریزد

برون جهد زحصار خمول اگر گردش

صبا بزاهد خلوت نشین فرو ریزد ...

سر گشتگی دور زمان یعنی چه

این گردش هفت آسمان یعنی چه

آزاد چو از جهان بود دیوانه ...

از گردش نه مدار غافل نشوی

وز بازی روزگار غافل نشوی ...

... از تو فلک پخته زمین خام کار

گردش چرخ از تو به انجام شد

کار عدم از تو چنین خام شد ...

... چهره خورشید درخشان ز تست

گردش نه چرخ به سامان زتوست

از تو جهان هستی جاوید یافت ...

... نور بر از خاک درت جبهه ها

چرخ یکی گردش پرگار تست

نور خور از سایه دیوار تست ...

... از تو فلک سایر و مرکز مقیم

ورنکنی گردش گردون قبول

چرخ شود ساکن و مرکز عجول ...

امیر گنه ذات بلبل دارمه یارون

گردش هوا بوی گل دارمه یارون

بساط دنی کهنه چل دارمه یارون ...

شه زاده تره ایزد ذات بات بو

چرخ و فلک گردش تنه برات بو

یارب که تنه کار به تنه مرات بو ...

... لبیک گویون کنون خٰاک جه دراامه ته ور

تٰا مٰاه و مهر به گردش افلٰاک کنن سر

مرغ هوٰا پره مٰاهی دریو غوطه ور ...

... آهو به ختا ورنه ته نافه ی بو

تا گردش انجم به بو افلاک روز و شو

نزایه هیچ مار فرزند به خوبی تو