گنجور

 
نظیری نیشابوری

چشم زخم خلق را با حسن روزافزون چه کار

هر که را زلف و رخ اعجازست با افسون چه کار

از عتاب و لطف می نالند مشتاقان دوست

بلبلان را با نوا کارست با مضمون چه کار

در عجایب های طور عشق حکمت ها گم است

عقل را با مصلحت اندیشی مجنون چه کار

کار ما با گردش طاس است و نقش کعبتین

با حساب انجم و کج بازی گردون چه کار

دولت وارستگی هرگه نماید رو خوشست

عشق را با وقت خوب و ساعت میمون چه کار

در بیابانی که خوبانند، رهزن رهبرست

ره روان شوق را با دجله های خون چه کار

سادگی های «نظیری » دست صد تدبیر بست

عشق چون دکان فرو چیند به افلاطون چه کار

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode