گنجور

 
۱۲۵۴۱

ادیب الممالک » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۷۵

 

خلق گویندم با بار گنه بر در میر

چون دوی هست برون از در دوراندیشی ...

... میش در جامه گرگان نشود هرگز لیک

بارها دیده ام از گرگ بیابان میشی

فطرت و کیش تو بخشایش و فضل و هنر است ...

ادیب الممالک
 
۱۲۵۴۲

ادیب الممالک » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۷۶

 

دیدم میان کوچه پیر لبو فروشی

بار لبو نهاده پشت دراز گوشی

می گفت گرم و داغ است شیرین لبوی قندی ...

ادیب الممالک
 
۱۲۵۴۳

ادیب الممالک » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۸۶

 

... با همه پژمردگی ها کآمد از ایام بر تو

بار دیگر زین بهار ای باغ دولت با صفایی

ادیب الممالک
 
۱۲۵۴۴

ادیب الممالک » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۲۱۱ - باقای دبیر الملک نوشتم که باقای ذکاء الملک وزیر عدلیه برساند

 

... که در جهان هیچ اعتنا بدیوان نیست

برای نان نروم زیر بار منت خلق

که آب و نانم جز با خدای منان نیست ...

ادیب الممالک
 
۱۲۵۴۵

ادیب الممالک » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۲۱۶ - ایضااز دیباچه شاهنامه

 

... آباد ازوست دلم آزاد ازوست تنم

گر آسمان بدلم صد کوه بار کند

از نوک خامه خود فرهاد کوهکنم ...

... این شهد را بمزم و آن خار را بکنم

هر جا که بارگهی است خورشید بارگهم

هر جا که انجمنی است سالار انجمنم

ادیب الممالک
 
۱۲۵۴۶

ادیب الممالک » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۲۳۷

 

... جلوه ها می کند ز پرده حسن

بار هر هفت کرده را ماند

می گریزد ز دست تیر زنان ...

ادیب الممالک
 
۱۲۵۴۷

ادیب الممالک » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۲۴۹ - مسمط راز تیموری

 

... آنکه در محشر صاحب اورنگ

بار موتش کین با یموتش جنگ

ذوالفقار او گیرد از خون رنگ ...

ادیب الممالک
 
۱۲۵۴۸

ادیب الممالک » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱ - شادروان شاپور

 

... دمیدم هر زمان بر خویش لاحول

دگر بار آمدم آن ناله در گوش

چنان کز خویشتن کردم فراموش ...

... بر آن آهنگ سوزان گوش دادم

یقینم شد از آن لحن شرربار

که آید از درخت آن ناله زار ...

... زدند آتش کریمان را به خرمن

ولی زآنجا که در این راه باریک

بود روز ستم کوتاه و تاریک ...

... به ایران زد علم پیروز و منصور

به خاک رودبار آمد شبانگاه

وز آنجا سوی ششتر شد ز بیراه ...

... ستم با کیفر آمد هم ترازو

سپس امر آمد از دربار شاپور

که معمار آوردند از روم و مزدور ...

ادیب الممالک
 
۱۲۵۴۹

ادیب الممالک » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۲ - داستان کفش ابوالقاسم طنبوری بغدادی

 

... باز برخورد بسمسار دیگر

باری آمد به دلش بار دیگر

گفت سمسار بدو کای سره مرد ...

... زاولانه است و چدار است و شکال

پنجه از بار گران رنجه مکن

خویش را بی سبب اشکنجه مکن ...

... موزه نغز برای تو خرم

که از این بار گران باز رهی

کنده و چنبره برپا ننهی ...

... دید سنگین شده دامش چندان

که فتد شانه اش از بار گران

گفت بسم الله و از آب کشید ...

... شد گرفتار بلا نوحه کنان

پشتش از بار بلا سنگین شد

محبس شحنه از او رنگین شد ...

ادیب الممالک
 
۱۲۵۵۰

ادیب الممالک » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۲۰

 

... ازیرا سوده بر کیوان کلاهم

بدربارت گروه چارگانه

مرا بگزیده اند اندر میانه ...

... نگهبان جهان از دیده بد

دوم از بار تورستار آنان

که گویی چترمندان پهلوانان ...

ادیب الممالک
 
۱۲۵۵۱

ادیب الممالک » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۲۵

 

... زین حریفان وفا پیشه تنی

داشت دربار ز می چند منی

همرهانش ز فلان و بهمان

همه بودند مر او را مهمان

هر کجا بار فرود آوردند

روی سوی لهو سرود آوردند ...

ادیب الممالک
 
۱۲۵۵۲

ادیب الممالک » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۳۰ - اولتیماتوم روس به ایران و تجاوزات او در سرحدات ایران

 

... بسی کار نستوده فهرست کرد

به دربار ایران پروتست کرد

وز آن پیش کز رازداران تخت ...

... که شد تیره از توپ دشمن فضا

به بار علی بن موسی الرضا

در آن باغ بارید باران مرگ

ز تنها فرو ریخت سر چون تگرگ ...

ادیب الممالک
 
۱۲۵۵۳

ادیب الممالک » دیوان اشعار » رباعیات طنز » شمارهٔ ۴۳

 

زان نرگس تازه کز بر یار آمد

صد گونه ضیاء به چشم خون بار آمد

تو همچو بنفشه خفته من چون نرگس ...

ادیب الممالک
 
۱۲۵۵۴

ادیب الممالک » دیوان اشعار » اصطلاحات علم رمل » شمارهٔ ۶ - در اصطلاحات رمل

 

... نصرة الداخل دو خط بالا دو نقطه در فرود

قبض خارج نقطه و خط را مکرر کن دو بار

قبض داخل خط و نقطه خط و نقطه می شمار ...

ادیب الممالک
 
۱۲۵۵۵

ادیب الممالک » دیوان اشعار » فرهنگ پارسی » شمارهٔ ۴۴ - و به نستعین و نستمد

 

... حسام قاطع سبر است و بوکلیه اسپر

غبار پوسیرونرف پی تره پیکان

حزام سانگل بود دهنه زن برید عنان ...

... وپو است کهنه و هاین دریده و تمان رخت

چو عرقه بار پروریده پرده باربر درخت

پلر سرشک بصردان و مرو آب دماغ ...

ادیب الممالک
 
۱۲۵۵۶

ادیب الممالک » دیوان اشعار » اضافات » شمارهٔ ۴ - در هجو میرزا بابا طبیب خلخالی

 

... ندانم که را داده گلقند خام

که از کونش آمد ورا بار عام

گمانم بود کرمی از مغز کون ...

ادیب الممالک
 
۱۲۵۵۷

ادیب الممالک » دیوان اشعار » اضافات » شمارهٔ ۱۵ - آیین نصیری

 

... فرض باشد وان تزد لاضیر

نهمین دان کلوچه رزبار

آنکه رانده است و هم را ازبار

مایه این کلوچه آرد بود ...

... مرگ را بر حیات بگزیند

قتل او واجب است بر باران

که بود در صف تبه کاران ...

... نیست محرم بزن مگر شوهر

بار سنگین منه به پشت ستور

که ز انصاف و عدل باشد دور ...

... شاخ انکار را ز ریشه بکن

باش یکباره پای تا سر گوش

دل پر از داستان و لب خاموش ...

ادیب الممالک
 
۱۲۵۵۸

ادیب الممالک » دیوان اشعار » منظومه‌ها » رستم نامه » بخش ۴ - آوردن رستم پیغام سیمرغ را نزد بهمن شاه پور اسفندیار

 

... که بوی می و مشک دادی به مغز

وزآن پس سوی بار شه رخش راند

درین ره به آباد و ویران نماند ...

... به کوه اندرون در بن غار ژرف

ز پیرش بر سر بباریده برف

سهی سرو خمیده همچون کمان ...

... سزد گر بری زی شه از من پیام

نخستین چو دربارش آیی فرود

بر آن روی و بالا رسانی درود ...

... وگرنه چو تیری رها شد ز شست

نیارد دگرباره او را به دست

پشیمانی اش سود ندهد همی ...

... بت ساده را با شهان کار نیست

بط باده را نزد شه بار نیست

سرود شهان است گفتار پیر ...

ادیب الممالک
 
۱۲۵۵۹

ادیب الممالک » دیوان اشعار » مفردات » شمارهٔ ۷

 

روحی فداک بی تو مرا کار مشکل است

بر خاطرم ز هجر تو این بار مشکل است

ادیب الممالک
 
۱۲۵۶۰

طغرل احراری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۱

 

... به یاد حسرت لعلش من از خود می روم هردم

که می بندد به دوش ناله من بار محمل را

نیم گر محرم وصلش به هجرش شکر می سازم ...

طغرل احراری
 
 
۱
۶۲۶
۶۲۷
۶۲۸
۶۲۹
۶۳۰
۶۵۵