حزین لاهیجی » رباعیات » شمارهٔ ۸۳
... تا ناله درفش کاویانی نکند
با یار گرانباری دل گفتم گفت
بار غم ما به دل گرانی نکند
حزین لاهیجی » رباعیات » شمارهٔ ۸۶
... خود را به خم باده درانداز حزین
هر بار سبو درست بیرون ناید
حزین لاهیجی » رباعیات » شمارهٔ ۹۴
... گفتا چه فضولی ست شود یا نشود
بیهوده چه نالی از گرانباری دل
گر غم غم ماست بار دلها نشود
حزین لاهیجی » رباعیات » شمارهٔ ۱۰۷
... لعلی کنی آبگون گهر را چه شود
در سینه فتاده بار غم بر سر هم
برداری اگر تو بار سر را چه شود
حزین لاهیجی » رباعیات » شمارهٔ ۱۱۹
شاهنشهی خلق جهان نتوان کرد
حمالی این بار گران نتوان کرد
سر در ره این گنده کسان نتوان کرد ...
حزین لاهیجی » رباعیات » شمارهٔ ۱۲۰
... گلگون بهار پا به گلزار نهاد
یکبار بکش رطل گرانی زاهد
از توبه نمی توان به دل بار نهاد
حزین لاهیجی » رباعیات » شمارهٔ ۱۷۰ - رباعی مستزاد
... اما به شبی
یک بار کرم کردی و تکرار نیافت
چون تخم خروس
حزین لاهیجی » رباعیات » شمارهٔ ۲۵۴
امروز دل است زیر بار عجبی
دارد نفس صبح غبار عجبی
کوتاهی قصه دیدم از عمر دراز ...
حزین لاهیجی » غزلیات ناتمام » شمارهٔ ۴۷
به پیری می کشیم آسوده بار زندگانی را
که صرف آن جوان کردیم ایام جوانی را
حزین لاهیجی » غزلیات ناتمام » شمارهٔ ۵۲
... نسیم آسا امان از آفت واماندگی دارد
تواند گر کسی برداشت بار ناتوانی را
حزین لاهیجی » غزلیات ناتمام » شمارهٔ ۱۰۳
در پرده دل جلوه گری بار دگر داشت
پیمانه چشمم می دیدار دگر داشت ...
حزین لاهیجی » غزلیات ناتمام » شمارهٔ ۱۷۰
... کار دل شکسته به دیوانگی کشید
بار غمی که می شکند کوه را کمر
قربان دل شوم که به مردانگی کشید
حزین لاهیجی » غزلیات ناتمام » شمارهٔ ۲۰۸
وجود کاملان بر ناقصان دشوار می آید
اگر روح الله است او نیز بر خر بار می آید
لب صاحب سخن بی گل عذاران غنچه می باشد ...
... گلو شیرین کند نی را نوای لعل نوشینش
سخن سازی از آن لب های شکربار می آید
حزین لاهیجی » غزلیات ناتمام » شمارهٔ ۲۰۹
ز معراج خریت خواجه سنگین بار می آید
به تمکین تمام این خرس از کهسار می آید
حزین لاهیجی » غزلیات ناتمام » شمارهٔ ۲۳۰
... سنگینی تن بیش شد از طول حیاتم
این بار گران شد ز ره دور گران تر
حزین لاهیجی » غزلیات ناتمام » شمارهٔ ۳۱۴
... نرنجانی اگر در دل گره داریم فریادی
سبکباری نه آزادی ست در کیش جوانمردان
توانی بار اگر از خاطری برداشت آزادی
حزین لاهیجی » غزلیات ناتمام » شمارهٔ ۳۲۰
... به اشک لاله گون زین پس نمایم چهره گلناری
ز بار زندگانی در جهان چندان گران بارم
که جان ناتوان آمد مرا بر لب به دشواری ...
حزین لاهیجی » مثنویات » چمن و انجمن » بخش ۲ - کف نیاز به دربار بی نیاز به دعا گشودن و گوهر مدعا از نیسان عطا ربودن
... مرا شد روز دیر و دور فرسنگ
گران افتاده بار و بارکش لنگ
چه آید از کف بی دست و پایی ...
... چه گوهرها که از بحر سخایت
فروبارید نیسان عطایت
تراوش های فیضت را کران نیست ...
... که رشک افزای گلهای بهاری ست
غبار خاطرم گردیده انبوه
غمی دارم درون سینه چون کوه ...
حزین لاهیجی » مثنویات » تذکرة العاشقین » بخش ۱۱ - مناجان
... گر رد کنیم چه حیله کوشم
بار خود را کجا فروشم
پیدا ز عدم جهان کنی تو ...
... بد نیز طفیلی نکو شد
این جمله ز کلک توست بارز
نقاش قدیر و نقش عاجز ...
... با پیرگدای مضطرب حال
ای بار خدای بنده پرور
استاده گدای پیربر در ...