گنجور

 
حزین لاهیجی

تیغ ستمت از می پرزور گران تر

از نشئهٔ خون شد، سر منصور گران تر

بر خاطر آزردهٔ من بی غمی امروز

از ترک شراب است به مخمور گران تر

بر همّت من منت یک حبهٔ دونان

از کوه بود بر کمر مور، گران تر

سنگینی تن بیش شد از طول حیاتم

این بار گران شد ز ره دور گران تر