... ز بس عیش و رامش ندانم که چون

ز بس لاله وگل ندانم که چند

به نرگس نگر دیدگان پر خمار

به لاله نگر لب پر از نوشخند

چو خورشید بر پشت ابر سیاه ...

... کوه را گفتی ز فرش سبزه مطرف بسته اند

دشت را گفتی به برگ لاله پنهان کرده اند

از بر معبد نشستم بر سر سنگی خموش ...

... همه با رحم و نکوکردارند

لاله رویند ولیکن هرگز

داغ محنت به دلی نگذارند ...

... تا خویش را در آینه هر دم نظر کند

لاله گرفته جام عقیقین به زیر ابر

تا با سرشک ابر لب خشک تر کند ...

... درخت سرو به کردار گنبدی است کبود

به طرف مرز بر آن لاله های نشکفته

چنان بود که سرنیزه های خون آلود ...

... نوبهاری ساختم ز اندیشه های تابناک

کاندر آن جز لاله و نسرین و سیسنبر نبود

درخور اخلاق امت درخور اصلاح قوم ...

... جانی دگر به پیکر اشجار بردمید

آن لاله بر مثال یکی خیل نیزه دار

از دشت بردمید و به کهسار بر دوید ...

... نسرین به سر ببسته ز نو دستار

لاله به کف نهاده ز نو ساغر

نوروز فر خجسته فراز آمد ...

... من کمان کردم کز روزه تبه گردد و زار

آن رخ روشن وآن دولب چون لاله تر

شکر یزدان را کان ماه نیازرده بسی ...

... روزه برمن زستم هرچه توانست بکرد

تا فرو خشکید این دو لب چون لاله تر

منت ایزد را کاو از بر ما زود برفت ...

... به جز حسامش کز خون خصم رنگین بود

نداده نیلوفر بار لاله احمر

به چنگ رایتی میر بر درفش کبود ...

... لعبتانی ز گل و سرو چمن زیباتر

دخترانی همه بر لاله فروهشته کمند

پسرانی همه بر سرو نشانیده قمر

دختران سروقد و لاله رخ و سیم اندام

پسران شیردل و تهمتن و کندآور ...

... فتنه شهری ازآن دو طره طرار

فتنه شدستم به لاله و سمن از آنک

چهر توباغی است لاله زار وسمن زار

لعل شکر بار داری و نه بدیع است ...

چون پای خرد خرد نهادی به لاله زار

خوبان بخند خندکشندت میان کار ...

... سوسن بری ز شرم سوسن او روی زرد

لاله دشتی ز رشگ لاله او داغدار

ساق گل بینی و خواهی تا کنی از لطف بوی ...

... در عجبم زافریدگار کزان روی

لاله نشاند به شاخ نسترن اندر

ای صنم خوبرو به جان تو سوگند ...

... نرگس از نابخردی بنهاد در سیماب زر

لاله از افسونگری بنهفت در شنگرف قیر

روز باران از فروغ مهرگردد آشکار ...

... آمد بر لشکر شمالی فایق

لاله نوخیز رسته بر دو لب جوی

همچو به شطرنج از دو سوی بیادق ...

... ز ژاله برطرف دشت صدهزاران جوی

ز لاله برطرف باغ صدهزاران جام

چرند بر ز بر لاله آهوان به کناس

چمند بر زبر سبزه ضیغمان به کنام ...

... یکی جوان و ببردش به میهمان رستم

یکی جوانک ازین لاله زاریان که بود

به زر حریص چو بر جنگ هفتخوان رستم ...