گنجور

 
۶۷۰۱

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۵۴ - خسرو دهلوی قُدِّسَ سِرُّه

 

... کار اینجا کن که تشویش است در محشر بسی

آب از اینجا بر که در دریا بسی شور و شر است

رباعی ...

رضاقلی خان هدایت
 
۶۷۰۲

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۵۹ - داعی شیرازی قُدِّسَ سِرُّه

 

وهو فخرالعارفین و زین الواصلین سید نظام الدین محمود واعظ الملقب به داعی الی الله از سادات حسینی و سلسله نسبش به نوزده واسطه منتهی گردد به زید بن علی و اجداد او را در انساب همه داعی لقب بوده غرض سید فاضل و کامل و صاحب مقامات و کرامات عالیه بوده و جمعی کثیر از مشایخ معاصرین خود را دیده ارادت و اخلاص جناب شاه نورالدین نعمة الله کرمانی قدس سره گزیده و از اکابر خلفای آن جناب گردیده و جمعی از اعاظم عارفین و کبرای اهل یقین را ملاقات کرده و صحبت داشته و جناب شیخ ابواسحق بهرامی شیرازی که شیخ او بوده او را ترغیب نمود که به کرمان رفته فیض ارادت جناب شاه نعمت الله را دریابد و او متابعت کرده بعد از وصول گفته

شدم به خطه کرمان و جانم آگه شد ...

... که یارد کمال الهی شناخت

اگر موج دریا بود صد هزار

تو مجموع یک آب دریا شمار

ز یک آفتاب است این روشنی ...

رضاقلی خان هدایت
 
۶۷۰۳

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۷۵ - سحابی استرابادی قُدِّسَ سِرُّه

 

... غافل به گمان که دشمن است این یا دوست

دریا به وجود خویش موجی دارد

خس پندارد که این کشاکش با اوست ...

رضاقلی خان هدایت
 
۶۷۰۴

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۷۷ - سعدی شیرازی نَوَّرَ اللّهُ روحه

 

... به خود سر فرو برده همچون صدف

نه مانند دریا برآورده کف

نه مردم همین استخوانند وپوست ...

... نترسد اگر دجله پهناور است

به دریا نخواهد شدن بط غریق

سمندر چه داند عذاب الحریق

تو بر روی دریا قدم چون زنی

چو مردان که بر خشک تردامنی ...

... بگویم گر آید جوابت پسند

که هامون و دریا و کوه و فلک

پری و آدمیزاد و دیو و ملک ...

... که با هستی اش نام هستی برند

عظیم است پیش تو دریا به موج

بلند است خورشید تابان به اوج ...

... که ارباب معنی به ملکی درند

که گرهفت دریاست یک قطره نیست

وگر آفتاب است یک ذره نیست ...

رضاقلی خان هدایت
 
۶۷۰۵

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۸۶ - شاه بد خشانی قُدِّسَ سِرُّه

 

... ٭٭٭

دریا چو رود خس نرود پس چه کند

پس با دریای بی کران خس چه کند

عرفان سریست بایدش پوشیدن ...

... واگرد به گرد خویش مانند حباب

تا واگردی ز خویش و دریا گردی

رضاقلی خان هدایت
 
۶۷۰۶

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۸۷ - شکیب شیرازی رحمة اللّه علیه

 

... گذشتن از شراب دهر نبود پیش من مشکل

کز آب هفت دریا تر نگردد پشت پای من

بدن مصروهوا فرعون و هامان نفس و من موسی ...

رضاقلی خان هدایت
 
۶۷۰۷

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۹۵ - طاهر همدانی نَوَّرَ اللّهُ روحه

 

... به صحرا بنگرم صحرا ته وینم

به دریا بنگرم دریا ته وینم

چه در شهر و چه در کوه و چه در دشت ...

رضاقلی خان هدایت
 
۶۷۰۹

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۱۱۲ - عطار نیشابوری رَوَّحَ اللّهُ رَوْحَهُ

 

... کو یکی غواص شیر اندیشه بسیار دان

تا عجایبهای این دریای گوهر گویمی

کو سکندر حکمتی دانش پژوه و تشنه دل ...

... ٭٭٭

تو از دریا جدایی و عجب بین

ز تو یک لحظه این دریا جدا نیست

خیال کج مکن اینجا و بشناس ...

... ٭٭٭

لب دریا همه کفراست ودریا جمله دین داری

ولیکن گوهر دریا ورای کفرو دین باشد

درین دریا که من هستم نه دریایم

نداند هیچکس این سرمگر آنکو چنین باشد ...

... بود و نابود تو یک قطره آبست همی

که ز دریا به کنار آمد و در دریا شد

هرکه امروز معاین رخ دلدار ندید ...

... سگی کاندر نمکزار اوفتد گم گردداندروی

من این دریای پرشورازنمک کمترنمی دانم

٭٭٭ ...

... مشو مغرور چندین نقش زیبا

بنای جمله بر دریا نهادیم

٭٭٭ ...

... ٭٭٭

صد دریا نوش کرده وندر عجبیم

تا چون دریا از چه سبب خشک لبیم

از خشک لبی همیشه دریا طلبیم

ما دریاییم خشک لب زان سببیم

٭٭٭ ...

... که در چشم تو اکنون باژگونه است

دو عالم غرق یک دریای نور است

ولیکن نقش عالم ها غرور است ...

... چو مرغی و چو اشتر گاه خوردن

درین دریا که قعرش بی کنار است

عجایب در عجایب بی شمار است

چو دریا در تغیر باش دایم

چو مردان در تفکر باش دایم ...

... می نداند هیچکس تا چیست حال

دل درین دریای بی آسودگی

می نیاید هیچ جز کم بودگی ...

رضاقلی خان هدایت
 
۶۷۱۰

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۱۱۳ - غزالی مشهدی

 

... دل که ز عشق آتش سودا دروست

قطره خونیست که دریا دروست

سبحه شماران ثریا گسل ...

رضاقلی خان هدایت
 
۶۷۱۱

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۱۲۰ - فیضی دکنی عَلَیهِ الرّحمةِ

 

... بر ما چه زیان که بر صف اعدا زد

مشتی خاشاک لطمه بر دریا زد

ما تیغ برهنه ایم در دست قضا ...

رضاقلی خان هدایت
 
۶۷۱۲

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۱۳۱ - کوهی شیرازی

 

... روح بحریست که عالم همه غرقند در او

بس عجب دانم اگر جسم کف دریا نیست

ظاهر وباطن ذرات جهان اوست همه ...

رضاقلی خان هدایت
 
۶۷۱۳

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۱۳۶ - مجدالدین بغدادی

 

وهو ابوسعید شرف بن مؤید بن ابوالفتح بغدادی بعضی او را از بغدادک خوارزم شمرده اند مرید حضرت شیخ نجم الدین کبری است وقتی در حالت سکر و غلبه حال گفته که بیضه بط بودیم بر کنار دریا افتاده و شیخ ما مرغی بود ما را در زیر بال گرفت تا از بیضه بیرون آمدیم و چون بیضه بط بودیم ما به دریا رفتیم و شیخ ما به ساحل ماند شیخ نجم الدین این سخن شنود و متغیر شد گفت در دریا میراد مجدالدین عذر خواست شیخ فرمود ایمان به سلامت بردی اما سر سپردی مصداق این مقال این که شیخ مجدالدین را به حکم سلطان محمد خوارزم شاه در دجله انداخته هلاک کردند و شیخ نجم الدین پس از اطلاع خوارزم شاه را نفرین کرد و فتنه چنگیزی ظاهر شد و سرها در سر سر مجدالدین بر باد رفت و خود نجم الدین هم در آن فتنه شهید شد چنانکه تفصیل آن در کتب ثبت است شهادت شیخ مجدالدین در سنه ۶۰۶ اتفاق افتاد این چند رباعی منسوب به آن جناب است

فردا که شود مدت عالم کم و کاست ...

رضاقلی خان هدایت
 
۶۷۱۴

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۱۴۸ - مؤذّن خراسانی

 

اسمش شیخ محمد علی از اکابر فضلا و اماجد عرفاست شیخ شیخ نجیب الدین رضا و مرید جناب شیخ حاتم از مشایخ سلسله علیه ذهبیه کبرویه است با شاه عباس صفوی معاصر و رساله تحفة العباسیه را به نام وی نوشته تصانیف و مدایح ایمه اطهار بسیار دارد از اوست

مگو که موجه دریا و بحر غیرهمند

که موج چون بنشیند بگوییش دریا

٭٭٭ ...

رضاقلی خان هدایت
 
۶۷۱۵

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۱۵۱ - مختوم نیشابوری قُدِّسَ سِرُّه

 

... پس آنگه عالم تألیف و ترکیب است پیوسته

مرکب همچو امواج ومفرد هست چون دریا

همه چون عاشق و معشوقرودرروی یکدیگر ...

... نگنجد هیچ موجودی مقام قرب اوادنی

چو قطره سوی بحر آمد بلاشک عین دریا شد

اناالحق گوید آن قطره تو بشنو این سخن از ما ...

رضاقلی خان هدایت
 
۶۷۱۶

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۱۵۳ - نعمت اللّه کهسانی قُدِّسَ سِرُّهُ العَزیْزُ

 

وهو غوث الواصلین و فخر العاشقین شاه نورالدین نعمت الله بن عبدالله بن محمدبن عبداللبه بن موسی بن یحیی بن هاشم بن موسی بن جعفر بن صالح بن محمد بن جعفر بن حسن بن محمد بن جعفر بن محمد بن اسماعیل بن ابی عبدالله بن محمدالباقر بن علی بن الحسین بن علی علیه السلام آباء و اجداد آن جناب از شهر حلب به کنج و مکران آمده و وی در سنه ۷۳۱ در قصبه کهسان مناعمال هرات متولد شده علوم ظاهری از رکن الدین شیرازی و شمس الدین مکی و سید جلال الدین خوارزمی و قاضی عضدالدین فراگرفته در بیست و چهار سالگی در مکه معظمه به خدمت قطب الاقطاب شیخ عبدالله یافعی که صاحب کتاب روضة الریاحین و در النظیم و نشر المحاسن و ارشاد و تاریخ است رسیده و ارادت گزید قطب الدین رازی را نیز در مکه دریافت و سلطان حسین اخلاطی مصری را دیده از او درگذشت و در سراب تبریز سید قاسم ملقب به قاسم الانوار را در صغر سن به خدمت سید آوردند و نظر لطف از وی دیده مدت ها درخراسان و هرات به سر بردند و پس به کوهبنان کرمان آمدند و سیدزاده بزرگوار سید برهان الدین خلیل الله فرزند آن جناب در آن ولایت متولد شدند چندی هم به تفت یزد توقف فرمودند و مولانا شرف الدین علی یزدی و خواجه صاین الدین علی ترکه اصفهانی به خدمت سید رسیدند و به اشاره او مسافرت مصر و شام گزیدند

جناب سید وقتی به شیراز آمده اند سید ابوالوفا و سید محمود مشهور به داعی و حافظ شیرازی و پدر علامه دوانی و شیخ ابواسحق بهرامی و علامه شریف جرجانی شرف خدمت او را دریافتند اجمالا این که جناب سید نعمت الله از مشاهیر عرفا و اولیا بوده جامع علوم عقلیه و نقلیه و صاحب مراتب ذوقیه و کشفیه مدت ها در سمرقند و کوه صاف که در نواحی بلخ واقع است مجاهده می نمود در کرامات و خوارق عادات مشهور عالم و در علو پایه و سمو مایه مسلم معاصر امیر تیمور و شاهرخ بوده و جمعی کثیر را تربیت فرموده جناب شاه داعی الله شیرازی به خدمتش ارادت تمام داشت و شاه قاسم انوار نقش اخلاصش بر لوح دل می نگاشت

شیخ آذری طوسی خرقه از او پوشیده و مولانا فضل الله سید نظام الدین احمد شیرازی باده معرفت از او نوشیده در تشیع آن جناب کسی را مجال تردید نیست و در بزرگواری وی خاطری را یارای تشکیک نه دولتشاه سمرقندی و قاضی نورالله ششتری نوشته اند که همه همواره از اطراف به خدمت جناب سید هدایا می آورده اند و وی بی شبهه تصرف می کرده است امیر تیمور از این معنی سؤال نمود سید مضمون حدیث ولوکانتالدنیا دما عبیطا لایکون قوت المؤمنین الا حلالا را جواب فرموده امیر در مقام امتحان برآمده خوان سالار خود را امر نمود که از ممر حرامی طبخی به جهت سید ترتیب دهد خوان سالار به درب دروازه رفته پیرزنی بره ای می آورد به ظلم از او گرفته با طعام پخته به پیش سید آورد امیر از او پرسید که این طعام حلال یا حرام است گفت بر من حلال است و بر شما حرام امیردرغضب شد مقارن این حال عجوزه داوری به پیش آورده که مراپسری بود به سرخس رفته در باب او متوحش بودم شنیدم که سید نعمت الله ولی به هرات آمده نذر کردم که اگر پسرم از سرخس باز آید این بره را به جهت سید ببرم ...

... هر یکی در ذات خود یکتای بی همتاستی

جنبش دریا اگرچه موج خوانندش ولی

در حقیقت موج دریا عین آن دریاستی

فی المثل یک دایره این شکل عالم فرض کن ...

... ٭٭٭

موج و دریاییم و هردو غیر آبی نیست نیست

در میان ما و او جز ما حجابی نیست نیست ...

... مطلوب تویی طلب تویی طالب تو

دریاب که خود هر آنچه خواهی آنی

٭٭٭ ...

... داننده راز بنده و شاه شوی

گر صورت و معنی جهان دریابی

واقف ز رموز نعمت الله شوی ...

... آب شد کوزه کوزه شد با آب

اسم و رسم از میانه شد دریاب

اول ما چو آخر ما شد

قطره دریاست چون به دریا شد

قطره و موج و بحر و جو آبند ...

... نقد گنجینه قدح ماییم

گرچه موجیم عین دریاییم

نقش عالم خیال می بینم ...

... یکی هست و در او ما را شکی نیست

در این دریا به عین ما نظر کن

صدف بشکن تماشای گهر کن ...

... مظهر و مظهر به چشم ما یکی است

آب این امواج و آن دریا یکی است

ز اعتبار ما و تو آمد دویی ...

رضاقلی خان هدایت
 
۶۷۱۷

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۱۵۶ - نظامی گنجوی قُدِّسَ سِرُّه

 

وهو نظام الدین ابومحمد الیاس بن یوسف بن موید القمی اصلش از تفرش قم و موطنش گنجه بوده لهذا به شیخ نظامی گنجوی شهرت نموده سلسله ارادت وی به جناب شیخ اخی فرج زنجانی که از مشاهیر مشایخ است می رسد و از آغاز شباب معاشرت و مجالست اعاظم و سلاطین را قبول نفرمود و در زاویه خود منزوی بود و خواقین هوشیار و سلاطین روزگار به خدمتش مشرف و از صحبتش مستفیض می شدند و هر یک از مثنویات خود را به استدعای یکی از ایشان گفته گویند قزل ارسلان امتحانا لباطنه به خانقاه وی رفته شیخ مقصد وی را دریافته تجمل باطنی وحشمت معنوی خود را به وی نمود چنانکه سلطان خدم و حشم او را بیش از خود دیده و از جلال آن جناب ترسیده به ادب هرچه تمام تر به محفل رفته به اشارت او نشسته بعد از اندک ساعتی دید که آنچه دید مانند عالم همگی نمودی می بود و بجزا او احدی در میانه نبود شیخ بر سجاده به تلاوت مشغول و خود بر روی خاک مسکن دارد از این کرامت از اهل ارادت شد غرض اگرچه به سبب معارف و حقایق شاعری پایه ای دون به جهت اوست اما در این فن مرتبه اعلی دارد وفاتش در سنه ۵۹۶ این اشعار از آن جناب است

منقصایده فی المعارف و الحقایق ...

... گفته گروهی که به صحرا درند

کی خنک آنان که به دریا درند

وانکه به دریا در سختی کش است

نعل در آتش که بیابان خوش است ...

رضاقلی خان هدایت
 
۶۷۱۸

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۱۵۹ - نشانی دهلوی

 

... ٭٭٭

پادشاه معنی آن بیت بپرسید وی گفت در یکی از ایام اعیاد جماعت هنودچنانکه رسم ایشان بود به جهت غسل به کنار دریا می رفتند در آن وقت شاه نظام اولیا از خانقاه به درآمد تفرج احوال آن جماعت می نمود و این مصراع بدیهة فرمود که هر قوم راست راهی دینی و قبله گاهی چون شاه نظام کلاه خود را بر سر کج نهاده بود امیر خسرو گفت

من قبله راست کردم بر طرف کج کلاهی ...

رضاقلی خان هدایت
 
۶۷۱۹

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۱۶۴ - واله داغستانی

 

... قطره بودم سر هم چشمی بحرم می بود

نظر از خویش چو بستم ره دریا دیدم

٭٭٭ ...

رضاقلی خان هدایت
 
۶۷۲۰

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۱۶۹ - هندوی ترکستانی

 

از شیخ زادگان ترکستان بوده و در جوانی جناب خواجه عبدالله نقش بند او را تربیت فرموده پس از سلوک به جهت وی ذوق و حالی طرفه روی داد بالاخره در دریای مجذوبیت افتاد لآلی متلالی معرفت برآورد و مادام عمر در آن دریا غواصی کرد و در رشحات این رباعی به نام وی دیده و ثبت شد

هر لحظه به صورتی رخ دوست ببین ...

رضاقلی خان هدایت
 
 
۱
۳۳۴
۳۳۵
۳۳۶
۳۳۷
۳۳۸
۳۷۳