گنجور

 
۴۱۲۱

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۰۹

 

... ما را به سایه مژه های گیاه گیر

آیینه تامل موج گهر حیاست

گر نظم ما به سکته زنی عذرخواه گیر ...

بیدل دهلوی
 
۴۱۲۲

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۱۷

 

... تا به شوخی می زند چشمت عرق گل می کند

نیست بی ایجاد گوهر موج این دریای ناز

بسکه ابرام نیاز از بیخودی بردیم پیش ...

بیدل دهلوی
 
۴۱۲۳

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۲۰

 

... از لب شاداب او چون سنبل اندر چشمه سار

موج می خواهد شدن در ساغر خمار سبز

گر سحاب آرد نوید سایه نخل قدش ...

بیدل دهلوی
 
۴۱۲۴

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۲۴

 

... به این چراغ تو هم گوشه فراغ افروز

اگر فتیله موج می ات به تاب رسد

هزار انجمن از برق یک ایاغ افروز ...

بیدل دهلوی
 
۴۱۲۵

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۲۷

 

... آسودگی چو آب گهر تهمت من است

دارد ز موج دامن رنگم شکن هنوز

مرگم نکرد ایمن از آشوب زندگی ...

بیدل دهلوی
 
۴۱۲۶

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۳۴

 

... خاکساری می رسد آخر به داد سرکشی

اضطراب موج راساحل بود فریادرس

چون حیا غالب شود غیر از خموشی چاره نیست ...

بیدل دهلوی
 
۴۱۲۷

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۳۶

 

نیست بی شور حوادث آمد و رفت نفس

کاروان موج دارد از شکست خود جرس

باغ امکان را شکست رنگ می باشد کمال ...

بیدل دهلوی
 
۴۱۲۸

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۴۶

 

... سر به پایی می کشم از کلک بهزادم مپرس

معنی گل کردن موج از تظلم بسته اند

زندگی افسانه ها دارد ز بیدادم مپرس ...

بیدل دهلوی
 
۴۱۲۹

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۴۹

 

... سخن ز فیض تامل شود شکار نفس

ز موج بحر مجویید جهد خودداری

چه ممکن است درآمد شد اختیار نفس ...

... در این محیط که هر قطره صد جنون تپش است

شناخت موج گهر قیمت وقار نفس

شب فراق توام زندگی چه امکان است ...

بیدل دهلوی
 
۴۱۳۰

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۵۱

 

... ساز هستی اقتضای دوری تحقیق داشت

موج را آخر برآورد از دل جیحون نفس

لاف عزت تا کجا بر باد اقبالت دهد ...

بیدل دهلوی
 
۴۱۳۱

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۵۲

 

... بسکه زین بزم کدورت در فشار کلفتم

غنچه وارم برنمی آید ز موج خون نفس

آه از شام جوانی صبح پیری ریختند ...

بیدل دهلوی
 
۴۱۳۲

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۶۲

 

... به دام حرص چو گشتی اسیر رفتن نیست

به رنگ موج زگردابها گریزان باش

مگیر این همه چون گردباد دامن دشت ...

بیدل دهلوی
 
۴۱۳۳

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۶۹

 

... به تیغ کینه صف عجز ما به هم نتوان زد

که همچو موج زگردن شکستگی کمک استش

نگاه بهره ز روشندلی نبرد وگرنه ...

بیدل دهلوی
 
۴۱۳۴

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۷۳

 

... نگاهی سوده ام امشب به لبهای می آلودش

ز موج خط وقار شعله حسنش تماشا کن

که تمکین می چکد همچون رگ یاقوت از دودش ...

... مپرس از دستگاه نیستی سرمایه هستی

عدم بی پرده شد تا اینقدرکردند موجودش

سیاهی کی ز دست زرشماران می رود بیدل ...

بیدل دهلوی
 
۴۱۳۵

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۷۴

 

... سلامت آرزو داری برو ترک سلامت کن

به ساحل موج این دریا شکستن می برد زودش

نپنداری ز جام قرب زاهد نشیه ای دارد ...

بیدل دهلوی
 
۴۱۳۶

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۷۶

 

... بسکه عاشق سرگران افتاده است از بار دل

موج اگر گردد نگیرد آب دریا بر سرش

رحم کن بر حال بیماری که از ضعف بدن ...

بیدل دهلوی
 
۴۱۳۷

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۷۸

 

... گر به این شوخی کند عکس تو سیر آینه

می تپد برخود به رنگ موج دربا جوهرش

هرکه را از نغمه ساز سلامت آگهی ست ...

بیدل دهلوی
 
۴۱۳۸

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۷۹

 

... شکست سایه دارد هر چه می افتد ز دیوارش

خیال بحر چندین موج گوهر در نظر دارد

که می داند چه ها دیدند مشتاقان دیدارش ...

بیدل دهلوی
 
۴۱۳۹

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۸۲

 

... یک آبله گردید به هرگام دچارش

موج گهر آشوب چه توفان خبرش کرد

کز ضبط سر و زانوی عجز است حصارش ...

بیدل دهلوی
 
۴۱۴۰

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۸۴

 

... دل جمع آرزو داری بساط گفتگو طی کن

که گوهر بر شکست موج موقوف است تعمیرش

به صحرایی که صیادش کمند زلف او باشد ...

بیدل دهلوی
 
 
۱
۲۰۵
۲۰۶
۲۰۷
۲۰۸
۲۰۹
۲۶۳