بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۶۹
... در بساط ما امید باختن هم بردنست
محرم بحر از شکست قطره می لرزد چو موج
خصم رحمت زیستن دل های خلق آزردنست ...
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۷۲
... از خود رمیدن تو به حق آرمیدنست
چون موج کوشش نفس ما درتن محیط
رخت شکست خویش به ساحل کشیدنست ...
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۷۷
... کزنفس تا ناله گشتن عرض صد فرسنگ اوست
بیقرار شوق را چون موج نتوان دید سهل
شورش دریای امکان یک شکست رنگ اوست ...
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۸۰
... کسی به صید نگاهت چه سحر پردازد
که عکس موج خط سرمه رشته رم اوست
به سینه عاشق بیدل جراحتی دارد ...
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۸۲
... در وادیی که حسرت ما آب می خورد
موج نگاه تشنه هجوم گیاه اوست
با محرمان عجز حوادث چه می کند ...
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۸۴
... در هوای نشتر مژگان خواب آلوده ای
موج خونم شد رگ خواب پریشان زیرپوست
عاشقان در حسرت دیدار سامان کرده اند ...
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۸۹
... هزارآبله مضمون نقش پا بسته ست
چو موج هرزه تلاش کنار عافیتیم
شکست دل کمر ما هزار جا بسته ست ...
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۹۰
... چون صبح به رویم در زندان که شکسته ست
کر موج ندارد تب وتاب نم اشکم
در چشم محیط این همه مژگان که شکسته ست ...
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۹۲
... زندگانی بی تو این مقدار لنگر داشته ست
خار خار موج در خونم قیامت می کند
خنجر نازت نمی دانم چه جوهر داشته ست ...
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۹۴
... کوشش بیهوده خلقی را به کلفت غوطه داد
موج در خورد تلاش از بحر چین برداشته ست
تا نفس زد تخم خواب ریشه ها گردید تلخ ...
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۹۹
... خامشی نغمه اسرار سرودن بوده ست
موج این بحر نشد ایمن از اندوه گهر
خم دوش مژه از بار غنون بوده ست ...
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۰۱
... زخم ما را اثر اندود تبسم مپسند
که درتن موج گهرگرد نمک زاری هست
به که درپیش لبت عرض خموشی نبرد ...
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۰۴
... هیچ جا چون گوشه بی مطلبی دلخواه نیست
عالمی چون موج گوهر می رود غلتان ناز
پیش پای ما تأمل گر نباشد چاه نیست ...
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۰۸
... کفی غبار و غرور نفس حیاطلبی ست
چو موج اگر همه تسلیم گل کنی بیدل
هنوزگردن تمهید دعوی ات عصبی ست
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۰۹
... به عالمی که نگاه تو نشیه توفان است
زخویش رفتن ما موج باده عنبی ست
خیال محمل تهمت به دوش سرمه مبند ...
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۱۰
... بت به غم برهمن ز آتش سنگش ستیست
تاب و تب موج و کف خارج دریا شمار
قصه کثرت محو ان بیدل ما وحدتی ست
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۲۰
... تا سیل می خرامد ویرانه را عروسی ست
دریا گهرفروش ست از آرمیدن موج
گر آرزو بمیرد فرزانه را عروسی ست ...
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۲۵
موج جنون می زند اشک پریشان کیست
ناله به دل می خلد بسمل مژگان کیست ...
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۲۹
... صحرا ز نشان قدمم پشت پلنگیست
آزادگی موج زگوهر چه خیالی ست
تمکین به ره قطره ما پشته سنگیست ...