گنجور

 
۳۵۲۱

کمال‌الدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۴۷ - و له ایضا یمدحه

 

ای خسروی که آتش تیغ تو روز کن

در قلب چرخ زهرۀ مریخ آب کرد

دارای ملک شاه مظفر پناه دین

کت چرخ نام خسرو مالک رقاب کرد

طبعت بر شحه یی سر خورشید غوطه داد ...

... ای آفتاب سایه شهی کز برای تو

چرخ سبک عنان زمه نو رکاب کرد

از شوق خدمت تو ضمیرم شب دراز ...

کمال‌الدین اسماعیل
 
۳۵۲۲

کمال‌الدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۴۹ - و قال ایضآ یمدح الصّدر السّعید عمادالاسلام الخجندی

 

... کو از سواد مسند خواجه شعار کرد

دریای مکر مت عضدالدین حسن که چرخ

دایم بگرد نقطۀ امرش مدار کرد ...

کمال‌الدین اسماعیل
 
۳۵۲۳

کمال‌الدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۵۰ - و قال ایضاً بمدحه

 

... هرآن دقیقۀ معنی که در بیان آورد

ز چرخ و اخترش آورد کاسۀ سر خویش

جهان چو همت او را بمیهمان آورد ...

کمال‌الدین اسماعیل
 
۳۵۲۴

کمال‌الدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۵۷ - و قال ایضآ یمدح الصّدر السّعید رکن الدّین صاعد

 

... چو پسته خندان از بخت کامران آمد

ببرد دست بدندان ز رشک قدرش چرخ

برو ز شکل ثریا از آن نشان آمد ...

... که مثل صدر جهانت بمیهمان آمد

بلند همت صدری که چرخ با عظمت

فتاده بر در او همچو آستان آمد ...

کمال‌الدین اسماعیل
 
۳۵۲۵

کمال‌الدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۵۹ - وقال ایضا یمدح الاتابک الاعظم سعد بن زنگی طاب ثراواه اوان استخلاصه من المواخذه

 

... گفت بآب سخا آن غبار بنشاند

چراغ مهر شود کشته زیر دامن چرخ

اگر مهابت تو آستین برافشاند ...

... نگر ز نکبت ایام تنگ دل نشوی

که چرخ گه بدهد چیز و گاه بستاند

حطام دنیی فانی ندارد آن مقدار ...

... گشاده دست سخی پای بسته کی ماند

درخت پادشهی را از آن چه نقص که چرخ

بباد حادثه شاخی ازو بجنباند ...

کمال‌الدین اسماعیل
 
۳۵۲۶

کمال‌الدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۶۱ - وله یمدح المولی رکن الدّین صاعد

 

... بارگاه ترا قضا و قدر

از نهم چرخ سایبان بستند

چرخ را بر درت به میخ نیاز

همچو شفشه بر آستان بستند ...

... تب گردوه بریسمان بستند

چرخ چون جلوه گاه قدر تو شد

تتقی از شفق برآن بستند ...

... بر رخ گردش زمان بستند

چرخ و انجم ز شوق حضرت تو

جان کمروار بر میان بستند ...

کمال‌الدین اسماعیل
 
۳۵۲۷

کمال‌الدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۶۳ - و قال ایضاً یمدحه

 

... هر روز عالمی را زیرو زبر کند

چرخ لجوج طبع بدی نیک پیشه کرد

ور گویمش که نیک نکردی بترکند ...

کمال‌الدین اسماعیل
 
۳۵۲۸

کمال‌الدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۶۴ - ایضاً له

 

... ماه را فربه و نزار کند

خواجۀ چرخ با همه شهرت

بغلامیت افتخار کند ...

کمال‌الدین اسماعیل
 
۳۵۲۹

کمال‌الدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۶۶ - الهزلیّات والاهاجی و الشّکایة وله فی هجو ضیاءالّدین المزدقانی

 

تیزی که مغز چرخ ز بانگش فغان کند

تیزی که روزگار بدو امتحان کند ...

... در سنگ خاره قوت زخمش نشان کند

تیزی که زیر دامن چرخ ارکند بخور

تیزش از دماغ زحل خون روان کند ...

... تیزی که کور گردد از وچشم روشنان

گر با هشام چرخ بلند اقتران کند

تیزی چنان دراز نفس کامتداد آن ...

... از وی بموی اربجهد موزیان کند

تیزی که طاس چرخ بگیرد طنین او

تیزی که نای زهره زبادش فغان کند ...

کمال‌الدین اسماعیل
 
۳۵۳۰

کمال‌الدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۶۸ - وله ایضاً فیه

 

... نه ز القاب شریف تو طرازش بیند

هیچ سیار گذر کرد نیارد بر چرخ

که نه از خط رضای تو جوازش بیند ...

... زحل ار بر فلک همت تو جای کند

زآن سپس چرخ بصددولت و نازش بیند

جود هر جاییت آن شیفته کارست که عقل ...

... اعتقادیست رهی را که ز صدق خدعت

چرخ همواره بدین سده نیازش بیند

جز ز مداحی دولتکدۀ صاعدیان ...

کمال‌الدین اسماعیل
 
۳۵۳۱

کمال‌الدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۶۹ - ایضاً له

 

خورشید چرخ شرع که نور چراغ فضل

الا ز شمع خاطر تو مقتبس نبود ...

... والحق مرا زبخت جز این ملتمس نبود

چرخ و ستاره در هوش خدمت تواند

برمن چه ظن بری که مرا این هوس نبود ...

کمال‌الدین اسماعیل
 
۳۵۳۲

کمال‌الدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۷۰ - وله ایضاً یمدحه

 

... همچون فتیله بر سرش آتش فشان بود

بهر دعا و خدمت تو چرخ نیزه وار

دایم زبان گشاده و بسته میان بود ...

کمال‌الدین اسماعیل
 
۳۵۳۳

کمال‌الدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۷۴ - و له ایضاً یمدحه

 

... رقم خصمیت کشد بر وی

هرکه را چرخ ممتحن خواهد

یزک خشمت افکند در پیش ...

... هرچه آن رای نیک ظن خواهد

چرخ هم در کنارش اندازد

گر از او خوشۀ پرن خواهد ...

کمال‌الدین اسماعیل
 
۳۵۳۴

کمال‌الدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۷۶ - و له ایضاً و یهنئه بولادة ابنه جلال الاسلام

 

... دویت و کاغذ ترتیب کرد از شب و صبح

دبیر چرخ بدان تا نویسدش تعویذ

صبا که منهی اخبار روح پرور اوست ...

... پی قماط وار دست دایۀ تقدیر

زاطلس شفق چرخ جامه ها ببرید

برای ساعد دست مبارکش گردون ...

... چو زهره مشتری اندر کشید جام نبید

فضای چرخ پر آواز خیر مقدم گشت

چو گوش گیتی شرح قدوم او بشنید ...

کمال‌الدین اسماعیل
 
۳۵۳۵

کمال‌الدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۷۷ - و قال ایضاً یمدحه

 

بزرگوارا صدرا مرا چنان باید

که خاک پای تو بر اوج چرخ بفزاید

مرا خوشست که خاک درت که افسرماست ...

کمال‌الدین اسماعیل
 
۳۵۳۶

کمال‌الدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۸۱ - وقال ایضاًیمدح الاتابک الاعظم سعدبن زنگی طاب ثراه ویصف الفرس

 

... تازالقاب توشدپایۀ منبرعالی

چرخ نه پایه همی رشک برد بر منبر

دهن زرچوگل ازخنده همی ناساید ...

کمال‌الدین اسماعیل
 
۳۵۳۷

کمال‌الدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۸۳ - و قال ایضآ یمدحه و یذکر فیها احتراق الببوت

 

... کمان نطق تو تیر فلک چگونه کشد

که چرخ دست کش کلک تست وقت هنر

فراغ بال هزار آدمی کند حاصل ...

... بدانک تا نرسد چشم بد سخای ترا

زنیل چرخ کشیدند بر رخش چنبر

بجنک لشکرت این باراگر شکسته شدند ...

کمال‌الدین اسماعیل
 
۳۵۳۸

کمال‌الدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۸۴ - وقال ایضا یمدحه

 

... از دست روزگار همه ساله را نفیر

آنها که بر من از ستم چرخ می رود

نه با کبیر میرود الحق نه با صغیر ...

کمال‌الدین اسماعیل
 
۳۵۳۹

کمال‌الدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۸۶ - سوگند نامه

 

امید لذت عیش از مدار چرخ مدار

که در دیار کرم نیست زآدمی دیار ...

... قلم زنی چو عطارد به هر مهی یکبار

مراست از ستم چرخ دون که در دورش

عزیز مصر مروت چو خاک ره شد خوار ...

... چو نقطه صدر نشینی از آن همی گردد

به گرد مسند تو چرخ دایره کردار

همای رایت قدر تو نسر طایر را ...

... که پشتوارۀ هستی بر او گرفت قرار

به سرفرازی چرخ و فروتنی زمین

به پایداری قطب و سبک سری مدار

به آفتاب جهانگرد و ظل گوشه نشین

به چرخ نادره زای و جهان مردشکار

به هفت زاویه و چار ضلع و شش جدول ...

... به نور چشمه طباخ و ماه سفره فکن

به شام قرص ربای و به چرخ خوانسالار

به نوک تیر شهاب و خم کمان هلال

به کوکب سپر چرخ و جوشن شب تار

به چترداری شام و سپرکشی سحر ...

... به زود خیزی صبح و به شب روی قمر

به روزبانی خورشید و چرخ مردم خوار

به تابخانه که در وی نشسته اند انجم ...

کمال‌الدین اسماعیل
 
۳۵۴۰

کمال‌الدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۸۷ - و قال ایضآ یمدح الصّدر السّعید رکن الدّین صاعد

 

... پس در حمایت تو کند بر فلک گذار

از خیط شمس چرخ بز ررشته آزدست

زان تا بود لباس جلال تو زرنگار ...

... چون برنهد سپر بسر تیغ کوهسار

چرخ از هلال غاشیه بر دوش میکشد

زانگه که گشت همت تو بر فلک سوار ...

کمال‌الدین اسماعیل
 
 
۱
۱۷۵
۱۷۶
۱۷۷
۱۷۸
۱۷۹
۴۹۲