گنجور

 
۳۲۶۱

واعظ قزوینی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۹ - در ناپایداری روزگار و بی اعتباری دنیا و منقبت سالاردین صاحب الامر، واپسین موج بحر زخار امامت حجت خدا قائم آل محمد«ع »

 

... بر نیاید غیر نومیدی ز دونان هیچ کام

نیست بحر بخل را موجی بجز چین جبین

با کمال بی کمالی در کمال نخوتند ...

... حجت حق نور مطلق صاحب الامرآنکه او

بحر زخار امامت راست موج واپسین

هستی نه آسمان از بهر ذات پاک اوست ...

... ای تو نور دیده های اولین و آخرین

بحر از هر موج دارد مصرعی در شأن تو

قطره ما چون کند با مدحت ای شاه گزین ...

واعظ قزوینی
 
۳۲۶۲

واعظ قزوینی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۰ - بیان احوال دل و ستایش شاه هردو جهان امیرمؤمنان علی مرتضی «ع »

 

... سقفش شکستگی و زمینش فتادگی

از چار موج حادثه دیوارهای او

طرحش بهم برآمدگی نقش سادگی ...

... از زادن هوی و هوسها عزای او

گسترده خوان نعمت او هست موج خون

هر در ستاده دیده گریان گدای او ...

... پای ثبات چون بفشردی لوای او

بر خر گه حباب شدی موجها طناب

گر هی زدی بشورش دریا هوای او ...

... افگند نام حاتم طی را چو خس بدور

تا موج خیز گشت محیط عطای او

گردیده است نیلی از آن چهره محیط ...

واعظ قزوینی
 
۳۲۶۳

واعظ قزوینی » دیوان اشعار » ماده تاریخ » شمارهٔ ۵۵ - تاریخ انجام ساختمان خانه‌ای

 

... در آن از باد دست افشانی رقص نشاط دل

عجب نبود فتاده موج اگر بر شیشه الوان

بروی یکدگر غلتید در باغش گل و سنبل ...

واعظ قزوینی
 
۳۲۶۴

واعظ قزوینی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱ - سپاس یزدان

 

... حضیض سپهر بزرگیش اوج

ز بحر جلالش دو گیتی دو موج

چنانست از او چشمه آفتاب ...

واعظ قزوینی
 
۳۲۶۵

واعظ قزوینی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۳

 

... بسیلاب خون مخالف خراب

ز موج نهیبش دل دشمنان

چو از حمله باد ریگ روان ...

... زره پیش شمشیر آن نامدار

چو پیش تف شعله موج چنار

سمندش فشردی چو بر کوه نعل ...

واعظ قزوینی
 
۳۲۶۶

واعظ قزوینی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۵

 

... روان گشت چو آن سپه فوج فوج

تو گفتی که دریا درآمد به موج

قطار شترها پی یکدگر ...

واعظ قزوینی
 
۳۲۶۷

واعظ قزوینی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۹

 

... بهر سو صفی راست شد جابجا

چه صف خاست موجی ز بحر بلا

ز بس جوهر مرد بود آشکار ...

... نهنگی زده غوطه در آب خویش

در او موج جوهر دقیق و جلیل

زده قوم موسی است بر رود نیل ...

واعظ قزوینی
 
۳۲۶۸

واعظ قزوینی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱۱

 

... گریزان از آن ورطه ناچار شد

خس موج آن بحر ز خار شد

سپاهش هم از پی گریزان شدند ...

... در آن چار دیوار بنهاد پا

درآمد درآن چار موج فنا

سپاهش هم از پی چو دم خسته مار ...

واعظ قزوینی
 
۳۲۶۹

واعظ قزوینی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱۲

 

... به آیینه داده است آبش شکست

ز بس برخود از موج صیقل زده است

ندانم زبس آب او باصفاست ...

واعظ قزوینی
 
۳۲۷۰

واعظ قزوینی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱۳ - مثنوی سفرنامه مازندران واعظ و تعریف شهر اشرف و مدح شاه عباس ثانی

 

... دماغ از منت می بی نیاز است

چنان موج نسیمش هست شاداب

که می گرداند از وی بحر دولاب ...

... هوا بحریست پر گوهر ز باران

ز بس موج هوایش آبدار است

ز هرجا بگذری دریا کنار است

از آن باشد تلاش موج دریا

که شاید افگند خود را بآنجا ...

... که بحر وصف او هم بیکران است

چه بحر از موج هر سو کوهساری

زکام ماهیان هر گوشه غاری

گهی ماهی است آبش گاه قلاب

گهی کوه است موجش گاه سیلاب

ز سیرش خانه کلفت خراب است

غم از هر موج آن پا در رکاب است

زهر موجی در آن خوش سبز میدان

سمند نیله یی هر سو خرامان ...

... نگیرد نخل غم زآن رو در آن اوج

که دروی اره آبیست هر موج

گذشتن زآن نه حد آفتابست ...

... که جوی از شاخ آنجا میخورد آب

ز بس موج هوایش یکسر آب است

در او هر گل چو نیلوفر در آب است ...

واعظ قزوینی
 
۳۲۷۱

واعظ قزوینی » دیوان اشعار » اضافات » در پند و موعظه

 

... هم عنان گردش گرداب دوران کرده ای

زیر دست سیلی موج پریشان کرده ای

از سبک مغری خس و خاشاک توفان کرده ای ...

واعظ قزوینی
 
۳۲۷۲

واعظ قزوینی » دیوان اشعار » اضافات » در آفرین شاه سلیمان صفوی

 

... بختیان ابر از دنبال یکدیگر قطار

هر یکی را جنبش موج هوا گشته مهار

رعدها هر سو حدی خوان از یمین و از یسار ...

... ز آن به شکر از سبزه تر شد چمن رطب اللسان

هر طرف موج هوا بر آتش گل دامن است

از ترقی خارتر هم رشته و هم سوزن است ...

... عالم از سرو و صنوبر عالم بالا شده

سبزه از موج طراوات چهره با دریا شده

شاخ گل جاروب گرد خانه دل ها شده ...

واعظ قزوینی
 
۳۲۷۳

واعظ قزوینی » دیوان اشعار » اضافات » مرثیه شاه شهدا گوهر دریای امامت حضرت حسین بن علی «ع »

 

... نگذاشته نم در دل کس گریه خونین

این موج فشرده است که گویند سرابست

در سینه افلاک نه مهر است که دایم ...

... زین غصه که در خاک تپیدند شهیدان

بر خاک تپیدن صفت موج سرابست

از حسرت آن تشنه لب بادیه غم

هر موج خراشی است که بر چهره آبست

با چهره پرخون چو درآید بصف حشر ...

واعظ قزوینی
 
۳۲۷۴

واعظ قزوینی » دیوان اشعار » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۶۷

 

امروز بیتو خاطر صحبت مشوش است

موج می از فراق تو نعلی در آتش است

واعظ قزوینی
 
۳۲۷۵

واعظ قزوینی » دیوان اشعار » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۱۰۷

 

محض دنیا شده با سعی ز دنیا نگذشت

موج هرچند شنا کرد ز دریا نگذشت

واعظ قزوینی
 
۳۲۷۶

واعظ قزوینی » دیوان اشعار » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۱۲۹

 

یک ذره اعتماد نشاید بجاه کرد

دیوار موج را نتوان تکیه گاه کرد

واعظ قزوینی
 
۳۲۷۷

واعظ قزوینی » دیوان اشعار » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۱۳۲

 

کشتی ام بسکه کند موج صفت رم ز کنار

ترسم آخر بکنار دگرم اندازد

واعظ قزوینی
 
۳۲۷۸

واعظ قزوینی » دیوان اشعار » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۱۸۴

 

گر پرتو جمال تو افتد بروی آب

از حیرت تو موج چو نقش نگین شود

واعظ قزوینی
 
۳۲۷۹

اسیر شهرستانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷

 

... کردند بنا در دل ما مکتب ما را

مستی گل تقوی و ورع موج شراب است

نشناخته تا مشرب ما مشرب ما را ...

اسیر شهرستانی
 
۳۲۸۰

اسیر شهرستانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹

 

... به خاطر بگذران گاهی جنون کامل ما را

بود هر موج این دریای آتش نبض توفانی

چه خواهد شد اگر طاقت نهد مدی دل ما را ...

اسیر شهرستانی
 
 
۱
۱۶۲
۱۶۳
۱۶۴
۱۶۵
۱۶۶
۲۶۳