گنجور

 
۲۱۴۲

الهامی کرمانشاهی » شاهدنامه (چهار خیابان باغ فردوس) » خیابان سوم » بخش ۱۰ - پوشیدن آن سرور ناس پیراهن کهنه در زیر لباس و به میدان رفتن

 

... سمند مرا اندرین انجمن

نبد کس که اسب آورد بهر شاه

به پا خاست زینب به افغان و آه

برفت و بیاورد اسب نیا

بر شاه دین خسرو اولیا ...

... دگر خواهری جز من اندر جهان

زبهر برادر کشید اسب پیش

که تاوی بتازد سوی مرگ خویش ...

... عیان دست یزدانش در آستین

زاسبش پدیدار فر براق

ز بانگ سمش ناله ی الفراق

الهامی کرمانشاهی
 
۲۱۴۳

الهامی کرمانشاهی » شاهدنامه (چهار خیابان باغ فردوس) » خیابان سوم » بخش ۱۱ - رفتن امام تشنه کام به جانب میدان و آمدن سکینه ی مظلو مه به وداع پدر

 

چو شد دور لختی ز پرده سرای

ستاد اسب پیغمبر رهنمای

نمی رفت هرچ اش برانگیخت شاه ...

... گزین دخت را دید افتاده زار

گرفته سم اسب را درکنار

فرود آمد از باره گی بی درنگ ...

الهامی کرمانشاهی
 
۲۱۴۴

الهامی کرمانشاهی » شاهدنامه (چهار خیابان باغ فردوس) » خیابان سوم » بخش ۱۶ - پاکشیدن سپاه کوفه و شام از مبارزات امام

 

... چو لختی شهنشاه پیگار کرد

بشد پهنه پر کشته ی اسب و مرد

به میدان عنان تافت از قلبگاه ...

الهامی کرمانشاهی
 
۲۱۴۵

الهامی کرمانشاهی » شاهدنامه (چهار خیابان باغ فردوس) » خیابان سوم » بخش ۱۷ - آمدن زعفر جنی به یاری آن پادشاه جن و انس به روایت زمخشری

 

... به زیرش سمندی چو آذر گشسب

که پا داشتی چون شتر سر چو اسب

بیامد بر شاه و از تیز گام ...

الهامی کرمانشاهی
 
۲۱۴۶

الهامی کرمانشاهی » شاهدنامه (چهار خیابان باغ فردوس) » خیابان سوم » بخش ۱۹ - میدان داری تمیم بن قحطبه ی شامی

 

... سراپا نهان شد به پولاد ناب

بزد اسب و آمد به میدان کین

خروشید برشاه دین خشمگین ...

... ببینید کایدون بدو چون کنم

فش و یال اسبش پر از خون کنم

بگفت این و بنمود آهنگ شاه ...

... که بد نام او را عمر و پور هشام

به میدان در افکند اسب ستیز

به گردن نهاده یکی تیغ تیز ...

الهامی کرمانشاهی
 
۲۱۴۸

الهامی کرمانشاهی » شاهدنامه (چهار خیابان باغ فردوس) » خیابان سوم » بخش ۲۴ - غلبه ی عطش بر سبط سید کاینات

 

... سر رود را پر سوار و ستور

بزد اسب و آمد چو باد وزان

ز غیرت همی لب به دندان گزان ...

... ره آب چون باز شد با شتاب

بیفکند اسب نیا را در آب

چو دریای جوشان بر آمد به رود ...

... بیاکند و آورد پیش دهان

بگفتا به اسب پیمبر که هان

من اینک بیاشامم ای تیز هوش ...

... به ناگه شنیدند اهل حرم

خروشیدن اسب شاه امم

الهامی کرمانشاهی
 
۲۱۴۹

الهامی کرمانشاهی » شاهدنامه (چهار خیابان باغ فردوس) » خیابان سوم » بخش ۲۵ - برگشتن امام تشنه کام از فرات

 

... روان کرد بر چهره از دیده آب

فرود آمد از پشت اسب نیا

زبانش ز اندرز پرکیمیا ...

الهامی کرمانشاهی
 
۲۱۵۰

الهامی کرمانشاهی » شاهدنامه (چهار خیابان باغ فردوس) » خیابان سوم » بخش ۲۸ - حمله ی پنجم خسرو بی سپاه برآن مردم روسیاه

 

... شده مرد بیچاره مانند زن

ز جولان اسبان و انبوه گرد

سیه شد بر گنبد لاجورد ...

... زبالای زین بر زمین افکنید

سپه یکسره اسب کین تاختند

به شه تیغ و خنجر بیفراختند ...

الهامی کرمانشاهی
 
۲۱۵۱

الهامی کرمانشاهی » شاهدنامه (چهار خیابان باغ فردوس) » خیابان سوم » بخش ۳۱ - تیر زدن ابوالحنوق بیدادگر

 

... از این تیغ و نیزه برافراختن

به آزار من اسب کین تاختن

گمانتان که من می شوم پست و خوار ...

الهامی کرمانشاهی
 
۲۱۵۲

الهامی کرمانشاهی » شاهدنامه (چهار خیابان باغ فردوس) » خیابان سوم » بخش ۳۴ - شهادت شاهزاده ی والا گهر عبدالله بن حسن علیه السلام

 

... برآهیخت از درد دل تیغ چنگ

به جولان درآمد اگر اسب شاه

ز ماهی پر از ویله شد تا به ماه ...

الهامی کرمانشاهی
 
۲۱۵۳

الهامی کرمانشاهی » شاهدنامه (چهار خیابان باغ فردوس) » خیابان سوم » بخش ۴۰ - آمدن ذوالجناح به بالین امام و سپردن آن حضرت سلاح امامت را بدو

 

... شوم من دگر باره برتو سوار

تویی شاه اسبان خرم بهشت

منم شاه شاهان مینو سرشت ...

... یکی هدیه از شهریار شماست

سخن کوته آن اسب پوینده تفت

به پای خداوند سر سود و رفت ...

الهامی کرمانشاهی
 
۲۱۵۵

الهامی کرمانشاهی » شاهدنامه (چهار خیابان باغ فردوس) » خیابان سوم » بخش ۴۷ - آمدم ذوالجناح به قتلگاه

 

... خروشید بر مردمش کاین ستور

بود اسب پیغمبر پاکرای

نباشد روا کاو بیفتد ز پای ...

... کزو کار وارونه آید پدید

همی بخشش آرد به اسبی که این

نشسته است پیغمبر او را به زین ...

... به شهبه همی گفت کای شهسوار

منم اسب پیغمبر تاجدار

که بودی دمی پیش برزین من ...

... اگر پرسد آن پرده گی دخت شاه

که اسبا چرا آمدی بی سوار

چه کردی بدان تیغ زن شهریار ...

الهامی کرمانشاهی
 
۲۱۵۶

الهامی کرمانشاهی » شاهدنامه (چهار خیابان باغ فردوس) » خیابان سوم » بخش ۴۸ - آمدن ذوالجناح به خیمه گاه

 

... پس آنگاه با شیون و اشک و آه

گرفتند پیرامن اسب شاه

یکی گفت اسبا سوارت چه شد

خدا را خداوندگارت چه شد ...

الهامی کرمانشاهی
 
۲۱۵۷

الهامی کرمانشاهی » شاهدنامه (چهار خیابان باغ فردوس) » خیابان سوم » بخش ۴۹ - زبان حال علیا جاه سکینه خاتون با اسب بی صاحب پدر

 

... بیافکند بر گردن باره دست

بگفتا که ای اسب فرخنده شاه

تو آن دم که رفتی سوی رزمگاه ...

الهامی کرمانشاهی
 
۲۱۵۸

الهامی کرمانشاهی » شاهدنامه (چهار خیابان باغ فردوس) » خیابان سوم » بخش ۵۰ - زبان حال حضرت زینب (س) با مرکب غرقه به خون برادر

 

... همی زار گفت ای سمند نبی

سرافراز اسب شه یثربی

ایا باد پیمای بیدای عشق ...

الهامی کرمانشاهی
 
۲۱۵۹

الهامی کرمانشاهی » شاهدنامه (چهار خیابان باغ فردوس) » خیابان سوم » بخش ۵۷ - اسب تاختن ده سوار بر اجساد پاک شهیدان

 

... روان برشما گردد انعام من

بتازید بر پشت اسبان سوار

زده نعل نو برسم راهوار ...

... تن و جانش از جسم و جان رسول

نمودند با سم اسب ستیز

همه استخوان اندران ریز ریز ...

... بیارمش تا در بر قتلگاه

که او پاسبانی کند تا پگاه

نماند که این مردم نابکار ...

... همه بارگی کرد یکباره رم

بسا اسب کافکند از خود سوار

سوی دشت بگرفت راه فرار ...

الهامی کرمانشاهی
 
۲۱۶۰

الهامی کرمانشاهی » شاهدنامه (چهار خیابان باغ فردوس) » خیابان سوم » بخش ۶۶ - زاری کردن مادر غمدیده علی اکبر(ع)برروی نعش پسر جوان گوید

 

... سرت برنی و پیکرت چاک چاک

که افکندت از اسب ای شهسوار

که مادر زمرگش شود سوگوار ...

الهامی کرمانشاهی
 
 
۱
۱۰۶
۱۰۷
۱۰۸
۱۰۹
۱۱۰
۱۱۷