گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
سنایی

دیدن آفتاب را در خواب

پادشه گفته‌اند از هر باب

ماه مانند رایزن باشد

دگری گفت نه که زن باشد

جرم مریخ یا زحل در خواب

صاحب محنتست و رنج و عذاب

تیر مانندهٔ دبیر آمد

مشتری خازن و وزیر آمد

زهره خود هست مایهٔ آرامش

مایهٔ عیش و کام و آرامش

وآن دگر کوکبان برادر دان

گاه تعبیرشان برادر خوان

همچو یعقوب کین طریق نهاد

راز این علم بر پسر تقریر بگشاد

مهر و ماهش پدر بُد و مادر

کوکبان چون برادران در خور

بس کن از فال و زجر وز تعبیر

در گذر زین که کرده‌ای

کس چو ما دید خیره غمخواران

می‌گذاریم خواب بیداران

خفته بیدار کردن آسانست

غافل و مرده هر دو یکسانست