ای گشته دل و جان من از عشق تو لاش
افگنده مرا به گفتگوی اوباش
یک شهر خبر که زاهدی شد قلاش
چون پرده دریده شد کنون باداباش
برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.
ای گشته دل و جان من از عشق تو لاش
افگنده مرا به گفتگوی اوباش
یک شهر خبر که زاهدی شد قلاش
چون پرده دریده شد کنون باداباش
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چون تیشه مباش و جمله بر خود متراش
چون رنده ز کار خویش بیبهره مباش
تعلیم ز اره گیر در امر معاش
نیمی سوی خود می کش و نیمی می پاش
ای کرده مرا عشق تو در عالم فاش
افکنده مرا تو در میان اوباش
شهری خبر است که زاهدی شد قلّاش
چون پرده دریده شد کنون ما را باش
شهوت مپرست و بر بتان ناظر باش
از اول کار واقف آخر باش
بس جام جمی ز فضل حق در کف تست
شهوت همه را میشکند حاضر مباش
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.