گنجور

 
سنایی

ای فلک شمس شرف جاه تو

باد بر افزون چو مه یکشبه

بر تنم از سرما آمد فراز

پوست بر آن سان که بر آتش دبه

شد کتفم رقص کنان می‌زنم

سنج به دندان و به لب دبدبه

نزد تو زان آمدم ایرا که هست

دیدن خورشید غم بی‌جبه

 
 
 
سوزنی سمرقندی

مار بسی گرد حنائی خبه

راه بسی داد گزر در دبه

سوخت در . . . ون حنائی بدان

کز ره . . . ون خورد بسی ناربه

ولوله در ولوله در ولوله

[...]

صوفی محمد هروی

زندگی بی تو، مرا مرگ به

عمرگر این است ازو ترک به

میرداماد

صاف کنم باده علم از شبه

حال کنم بر شک و شبهه تبه

ایرج میرزا

دوخته بر دورِ کلاهش لبه

وان لبه بر شکلِ مَهِ یک شبه

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه