ای پیک عاشقان گذری کن به بام دوست
برگرد بندهوار به گرد مقام دوست
گرد سرای دوست طوافی کن و ببین
آن بار و بارنامه و آن احتشام دوست
خواهی که نرخ مشک شکسته شود به چین
بر زن به زلف پر شکن مشکفام دوست
برخاست اختیار و تصرف ز فعل ما
چون کم زدیم خویشتن از بهر کام دوست
خواهی که بار عنبر بندی تو از سرخس
زآنجا میار هیچ خبر جز پیام دوست
خواهی که کاروان سلامت بود ترا
همراه خویش کن به سوی ما سلام دوست
بر دانههای گوهر او عاشقی مباز
تا همچو من نژند نمانی به دام دوست
با خود بیار خاک سر کوی او به من
تا بر سرش نهم به عزیزی چو نام دوست
بینا مباد چشم من ار سوی چشم من
بهتر ز توتیا نبود گَرد گام دوست
گر دوست را به غربت من خوش بود همی
ای من رهی غربت و ای من غلام دوست
از مال و جان و دین مر ار کام جوید او
بی کام بادم ار کنم آن جز به کام دوست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به عشق و علاقه عمیق شاعر به دوست (معشوق) پرداخته و دعوت به درک و تجربه این عشق میکند. شاعر از عاشقان میخواهد که به بام دوست بروند و در گرداگرد او بچرخند. او میگوید که اگر میخواهند به جایی برسند، باید فقط پیام دوست را ببرند و خبری از دیگران نداشته باشند. شاعر و به نوعی عارفانه، به عشق و وابستگی خود به دوست اشاره میکند و خواهان نزدیک شدن به او و تحقق رویاهای عاشقانهاش است. در نهایت، او تأکید میکند که دلبستگی به معشوق باعث خوشحالی و آرامش اوست و گویی همه چیز فراتر از دنیا و مادیات، به وصال او وابسته است.
هوش مصنوعی: ای پیامآور عاشقان، لطفاً بهسرعت از کنار بام دوست عبور کن و با تواضع و فروتنی دور مقام او بچرخ.
هوش مصنوعی: به دور خانه دوست بچرخ و ببین آنچه برای اوست، آینۀ عظمت و شوکت او را ببین.
هوش مصنوعی: اگر میخواهی قیمت مشک (عطر) کاهش پیدا کند، به چین برو و به زلفهای پر از شکاف و فر دوستت دست بزن.
هوش مصنوعی: پس از آنکه ما در کارهایمان دقت نکردیم و کمتر به خود توجه کردیم، اختیار و قدرت از دست ما خارج شد و تحت تأثیر خواستههای دیگران قرار گرفت.
هوش مصنوعی: اگر میخواهی بویی خوش از گلهای معطر بکشانی، باید از جایی خبر بیاوری که فقط پیامی از دوست در آنجا وجود داشته باشد، نه از دیگران.
هوش مصنوعی: اگر میخواهی که در سفر زندگی سالم و خوشبخت باشی، باید به دوستان و آشنایانت پیوسته و با آنها ارتباط برقرار کنی.
هوش مصنوعی: عاشق بودن بر سنگهای قیمتی را رها کن، تا مثل من از عشق به دوستی در دام نمانی.
هوش مصنوعی: با خودت مقداری از خاک سر کوی او را بیاور تا بر سرم بگذارم، مثل نام عزیز دوستی که دارم.
هوش مصنوعی: چشم من نباید هیچ چیز دیگری را به جز وجود تو ببیند، چون هیچ چیزی به زیبایی تو نمیرسد.
هوش مصنوعی: اگر دوست از دوری من خوشحال باشد، من هم در دوری از او هستم و همیشه در خدمت دوست خواهم بود.
هوش مصنوعی: برای او که در طلب مال، جان و دین است، اگر نتوانم به خواستهاش برسم، دوست را در نظر میگیرم و تنها آنچه به رضایت او باشد را مهم میدانم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
این مطرب از کجاست که برگفت نام دوست
تا جان و جامه بذل کنم بر پیام دوست
دل زنده میشود به امید وفای یار
جان رقص میکند به سماع کلام دوست
تا نفخ صور بازنیاید به خویشتن
[...]
تا چند بشنوم ز رسولان پیام دوست
گه دل به نامه شاد کنم، گه به نام دوست
عارف ز جام مهر خموشی نیافته است
کیفیتی که یافت دلم از کلام دوست
رحم است بر کسی که ز کوتاه دیدگی
[...]
کاین مطرب از کجاست که برگفت نام دوست
تا جان و جامه بذل کنم بر پیام دوست
دل زنده می شود به امید وفای یار
جان رقص می کند ز سماع کلام دوست
ما را که بر زبان نبود غیر نام دوست
با غیر هم بیان نکنم جز پیام دوست
ما گوش وقف کرده بغوغای دشمنان
باشد که استماع نمایم کلام دوست
خضر ارزآب چشمه حیوان حیات یافت
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.