گنجور

 
سنایی

دلا تا کی سر گفتار داری

طریق دیدن و کردار داری

ظهور ظاهر احوال خود را

ظهور ظاهر اظهار داری

اگر مشتاق دلداری و دایم

امید دیدن دلدار داری

ز دیدارت نپوشیدست دلدار

ببین دلدار اگر دیدار داری

مسلمان نیستی تا همچو گبران

ز هستی بر میان زنار داری

دلا تا چون سنایی در ره دین

طریق زهد و استغفار داری

 
 
 
فانوس خیال: گنجور با قلموی هوش مصنوعی
سنایی

دلم بردی و جان بر کار داری

تو خود جای دگر بازار داری

نباشد عاشقت هرگز چو من کس

اگر چه عاشق بسیار داری

ز رنج غیرتت بیمار باشم

[...]

سلیمی جرونی

تو گرچه لشکر خونخوار داری

ز هر سو کشته بسیار داری

عرفی

وگر زین ناسزا دل عار داری

کرم بسیار و دل بسیار داری

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه