ای کعبهٔ من در سرای تو
جان و تن و دل مرا برای تو
بوسم همه روز خاک پایت را
محراب منست خاک پای تو
چشم من و روی دلفریب تو
دست من و زلف دلربای تو
مشکست هزار نافهٔ بترویا
در حلقهٔ زلف مشکسای تو
دل هست سزای خدمت عشقت
هر چند که من نیَم سزای تو
بیگانه شدستم از همه عالم
تا هست دل من آشنای تو
چندان که جفا کنی روا دارم
بر دیده و دل کشم جفای تو
در عشق تو از جفا نپرهیزد
آن دل که شدهست مبتلای تو
ای جان جهان مکن به جای من
آن بد که نکردهام به جای تو
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به کعبه و اهمیت آن در زندگیاش اشاره میکند. او عشق و وابستگی عمیقش به کعبه را بیان میکند، با ابراز احساساتی چون عبادت و فدای خاک پای کعبه. شاعر به زیبایی و جاذبههای معشوقش اشاره کرده و از درد و رنجی که در مسیر عشق تحمل میکند، سخن میگوید. او خود را از دیگران بیگانه میداند و عشق به کعبه را بالاتر از همه چیز میداند، حتی اگر به او جفا شود، با کمال میل آن را تحمل میکند. در نهایت، شاعر از معشوقش میخواهد که جای او را با بدی نگیرد، زیرا او در عشق بسیار پاک و وفادار است.
هوش مصنوعی: ای کعبهٔ محبوب من، همه وجودم، جانم و دلم را برای تو وقف کردهام.
هوش مصنوعی: من هر روز خاک پای تو را میبوسم، زیرا برای من همانند محراب عبادت است.
هوش مصنوعی: چشم من به زیبایی تو معطوف است و دستانم به زلفهای دلانگیز تو ارتباط دارد.
هوش مصنوعی: عطر خوش مشکی مانند هزار گیسوی معشوق در حلقههای زلف تو وجود دارد.
هوش مصنوعی: دل من شایستهی خدمت به عشق توست، هرچند که من لیاقت تو را ندارم.
هوش مصنوعی: من از تمام جهان بیگانه شدهام، چون دل من تنها به تو آشناست.
هوش مصنوعی: هرچقدر که به من ظلم و ستم کنی، من آن را تحمل میکنم و بر دل و دیدهام میکشم.
هوش مصنوعی: دل عاشقی که به تو مبتلا شده، از آزار و سختی در عشق تو نمیهراسد و از آن پرهیز نمیکند.
هوش مصنوعی: ای جان جهان، لطفاً مانند من عمل نکن و بدی نکن که من هرگز در حق تو انجام ندادهام.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای گشته ز تابش صفای تو
آیینهٔ روی ما قفای تو
بادست به دست آب و آتش را
با صفوت و نور خاکپای تو
با تو چه کند رقیب تاریکت
[...]
سهل است سنائیا سنای تو
وین قدر و فضیلت و بهای تو
نزدیک کسی که او خرد دارد
کمتر ز بهیمه (ای) بهای تو
اشعار ترا بجملگی دیدم
[...]
ای گشته اسیر در بلای تو
آن کس که زند دم ولای تو
عشّاق جهان همه شده واله
در عالم عزّ و کبریای تو
بر قصه عاشقان خود بر زن
[...]
ای آنکه بنزد عقل فاضلتر
از آب حیات خاک پای تو
تشویر همی خورد بهشت الحق
از مجلس بزم دلگشای تو
بگشاده ملک زبان بمدح تو
[...]
چون نیست کسی مرا به جای تو
ترک همه گفتم از برای تو
نور دل من ز عکس روی توست
تاج سر من ز خاک پای تو
خوش خوش بربود جان شیرینم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.