گنجور

 
سنایی

ما فوطه و فوطه پوش دیدیم

تسبیح مراییان شنیدیم

بر مسند زاهدان گذشتیم

در عالم عالمان دویدیم

هم ساکن خانقاه بودیم

هم خرقهٔ صوفیان دریدیم

هم محنت قال و قیل بردیم

هم شربت طیلسان چشیدیم

از اینهمه جز نشاط بازار

رنگی به حقیقتی ندیدیم

بگزیدیم یاری از خرابات

با او به مراد آرمیدیم

دل بر غم روی او فگندیم

سر بر خط رای او کشیدیم

او نیست کسی و ما نه بس کس

زین روی به یکدگر سریدیم

 
 
 
امکانات حسابداری شخصی تدبیر
شمارهٔ ۲۸۱ به خوانش عندلیب
می‌خواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
فعال یا غیرفعال‌سازی قفل متن روی خوانش من بخوانم
انوری

آخر به مراد دل رسیدیم

خود را و ترا به هم بدیدیم

از زلف تو تابها گشادیم

وز لعل تو شربها چشیدیم

بی‌آنکه فراق هم‌نفس بود

[...]

عطار

تا دردی درد او چشیدیم

دامن ز دو کون در کشیدیم

با هم نفسی ز درد عشقش

در کنج فنا بیارمیدیم

بر بوی یقین که بو که بینیم

[...]

شاه نعمت‌الله ولی

در راه خدا بسی دویدیم

تا باز به خدمتش رسیدیم

در هر برجی چو شاهبازی

پرواز کنان روان پریدیم

رفتیم به سوی می فروشان

[...]

شیخ بهایی

مقصود و مراد کون دیدیم

میدان هوس، به پی دویدیم

هر پایه کزان بلندتر بود

از بخشش حق، بدان رسیدیم

چون بوقلمون، به صد طریقت

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه