ای ز خوبی مست هان هشیار باش
ور ز مستی خفتهای بیدار باش
از شراب شوق رویت عالمی
گشته مستانند هان هشیار باش
گر مه میخواره خوانندت رواست
می به شادی نوش و بی تیمار باش
خویشتنداری کن اندر کارها
خصم بر کارست هان بر کار باش
گاه بزمافروز عاشقسوز باش
گاه صاحبدرد و دُردیخوار باش
زینهاری دارم اندر گردنت
زینهار ای بت بران زنهار باش
چون ز خصمان خویشتنداری کنی
دستبردی بر جهان سالار باش
هم چنین از خویشتنداری مدام
تا توانی سر کش و عیار باش
بر در دیوار خود ایمن مباش
بر حذر هان از در و دیوار باش
کار تو باید که باشد بر نظام
کارهای عاشقان گو زار باش
گر سنایی از تو برخوردار نیست
تو ز بخت خویش برخوردار باش
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
نی همی گوید که با من یار باش
در میان جان و تن دلدار باش
چون تو شادی بنده گو غمخوار باش
تو عزیزی صد چو ما گو خوار باش
کار تو باید که باشد بر مراد
کارهای عاشقان گو زار باش
شاه منصوری و ملکت آن توست
[...]
خواب غفلت تا بکی؟ بیدار باش
یک زمان در جست و جوی یار باش
دایماً جویای وصل یار باش
ترک خواب شب بگو بیدار باش
راه دور است ای پسر هشیار باش
خواب با گور افکن و بیدار باش
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.