گنجور

 
سنایی

ای ز خوبی مست هان هشیار باش

ور ز مستی خفته‌ای بیدار باش

از شراب شوق رویت عالمی

گشته مستانند هان هشیار باش

گر مه میخواره خوانندت رواست

می به شادی نوش و بی تیمار باش

خویشتن‌داری کن اندر کارها

خصم بر کارست هان بر کار باش

گاه بزم‌افروز عاشق‌سوز باش

گاه صاحب‌درد و دُردی‌خوار باش

زینهاری دارم اندر گردنت

زینهار ای بت بران زنهار باش

چون ز خصمان خویشتن‌داری کنی

دستبردی بر جهان سالار باش

هم چنین از خویشتن‌داری مدام

تا توانی سر کش و عیار باش

بر در دیوار خود ایمن مباش

بر حذر هان از در و دیوار باش

کار تو باید که باشد بر نظام

کارهای عاشقان گو زار باش

گر سنایی از تو برخوردار نیست

تو ز بخت خویش برخوردار باش

 
 
 
شمارهٔ ۱۸۹ به خوانش عندلیب
می‌خواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
فعال یا غیرفعال‌سازی قفل متن روی خوانش من بخوانم
مولانا

چون تو شادی بنده گو غمخوار باش

تو عزیزی صد چو ما گو خوار باش

کار تو باید که باشد بر مراد

کارهای عاشقان گو زار باش

شاه منصوری و ملکت آن توست

[...]

مشاهدهٔ ۳ مورد هم آهنگ دیگر از مولانا
قاسم انوار

خواب غفلت تا بکی؟ بیدار باش

یک زمان در جست و جوی یار باش

شیخ بهایی

راه دور است ای پسر هشیار باش

خواب با گور افکن و بیدار باش

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه