در آن زمان که علی اکبر جوان ز پدر
به کربلا طلب جنگ را اشقیا میکرد
نظر به عارض وی مینمود شاه شهید
به عرش قاصد آه از جگر رها میکرد
نگه به قامت وی میفکند و تیر غمش
ز بیکسی به دل سنگ خاره جا میکرد
کسی نبود که مرهم نهد به زخم دلش
ز غصه سوی خدا روی التجا میکرد
که ای خدا تو گواهی که بهتر ا ز اکبر
اگر که داشت حسین در رهت فدا میکرد
چه اکبری که به ماه رخش گشودی چشم
هر آنکه یاد ز رخسار مصطفی میکرد
سکینه در حرم از ماتم برادر خویش
به سینه میزد و فریاد و اخا میکرد
ز غصه زینب بیخانمان فتاده به خاک
چو نی به حال شه نینوا نوا میکرد
بغل نمود دو زانو به سینه و لیلا
نظر به قد علی اکبر از قفا میکرد
نداشت چاره دیگر ز محنت ایام
به صبر درد دل خویش را دوا میکرد
دریغ و آه از آن دم که پیش چشم حسین
میان خون بدن اکبرش شنا میکرد
گهی نظر به پدر مینمود با حسرت
برای دادن جان گاه دست و پا میکرد
فکنده زلزله در خلق ماسوی (صامت)
دمیده بر سر خود خاک زین عزا میکرد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
مرا ز خویش کی آن غنچه لب جدا می کرد؟
به حرف و صوت اگر شوقم اکتفا می کرد
اگر به دیده من یار خویش را می دید
به روزگار من خسته دل چها می کرد
نخست طاقت دیدار کاش می بخشید
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.