کشتن منصور نزد عاشقان دشوار نیست
چون کند عاشق که در این دوره دیگر دار نیست
در قفس مردن بود خوشتر چه از جور و رقیب
فرصت نالیدنی دیگر در این گلزار نیست
با خیال دوست بودن عین وصلست و نشاط
گو بپوشد رخ که دیگر حاجات دیدار نیست
با زلیخا کاش کس میگفت رسم عشق دوست
کشف سر خویش کردن در سر بازار نیست
نازم آن سابقی که هر کس را نمودار باده مست
درد نوش ساغر وی تا ابد هشیار نیست
مشکل آن باشد که بینی یار را با دیگران
ای که گفتی هیچ مشکل چون فراق یار نیست
(صامتا) گر پیش چشم دوست بی قدری چه باک
هر که اندر عشق جانانان خوار گردد خوار نیست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان احساسات عاشقانه و پیچیدگیهای عشق میپردازد. شاعر میگوید که کشتن عشق و جدایی از محبوب برای عاشقان دشوار نیست، زیرا در این دوران دیگر چیزی از عشق باقی نمانده است. مرگ در قفس بهتر از تحمل ظلم و رقیب است، و دیگر فرصتی برای ناله و گریه وجود ندارد. بودن با خیال محبوب، حس وصال و شادی را به همراه دارد، حتی اگر ملاقات ممکن نباشد. شاعر آرزو میکند که کسی به زلیخا یادآوری کند که عشق واقعی در معرض نمایش قرار نمیگیرد و نباید خود را در معرض فریب دیگران قرار دهد. همچنین، او به سختی دیدن محبوب با دیگران اشاره میکند و بیان میکند که اگر در عشق بیارزش به نظر بیایی، این به معنای بیارزشی تو نیست. در نهایت، شاعر از بیمعنا بودن مشکلات عشق میگوید و بر اهمیت احساسات در این زمینه تأکید میکند.
هوش مصنوعی: کشتن منصور برای عاشقان ساده است چون عاشق در این زمان دیگر به دار نمیرسد.
هوش مصنوعی: مردن در قفس آسانتر است از تحمل درد و رنجی که دیگر فرصتی برای شکایت در این باغ زیبا وجود ندارد.
هوش مصنوعی: دوست داشتن و خیال دوستی، مانند وصال و نزدیکی واقعی است و شادی را به همراه دارد. بنابراین، بگذار چهرهات را بپوشانی، چون دیگر نیازی به دیدار واقعی نیست.
هوش مصنوعی: کاش کسی به زلیخا میگفت که در عشق واقعی، گشودن اسرار دل در میان مردم و در بازار کار درستی نیست.
هوش مصنوعی: من به آن کسی میبالم که هر فردی را با نشانههایی از خوشحالی و مستی آغشته به درد میسازد، چرا که تا همیشه کسی که این ساغر را در دست دارد، هشیار نخواهد بود.
هوش مصنوعی: مشکل آنجاست که یار را با دیگران ببینی؛ در حالی که هیچ یک از مشکلات به اندازه جدایی از یار سخت نیست.
هوش مصنوعی: اگر در حضور محبوب بیارزش باشی، چه عیبی دارد؟ زیرا کسانی که در عشق معشوقان ذلیل میشوند، ذلیل نیستند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
اندرین گیتی به فضل و رادی او را یار نیست
جز کریمی و عطا بخشیدن او را کار نیست
تیز بازاری همی بینم سخا را نزد او
اینت بازاری که در گیتی چنین بازار نیست
از پی نام بلند و از پی جاه عریض
[...]
جز جفا با اهل دانش مر فلک را کار نیست
زانکه دانا را سوی نادان بسی مقدار نیست
بد به سوی بد گراید نیک با نیک آرمد
این مر آن را جفت نی و آن مر این را یار نیست
مرد دانا بدرشید و چرخ نادان بد کنش
[...]
روز محشر عاشقان را با قیامت کار نیست
کار عاشق جز تماشای و صال یار نیست
از سر کویش اگر سوی بهشتم می برند
پای ننهم که در آنجا وعدهٔ دیدار نیست
روز کوشیدن چو تیغت شیر جان او بار نیست
روز بخشیدن چو کفت ابر گوهر بار نیست
نابریده تیغ تو روز وغا پولاد نیست
نابسوده کف تو روز عطا دینار نیست
در خور گفتار هرکس مر ترا گفتار نیست
[...]
ذوالجلال است آن که در وصف جلالش بار نیست
هرچه خواهد آن کند کاری برو دشوار نیست
ملک او را ابتدا و انتها و عزل نیست
ذات او را آفت و کیفیت و مقدار نیست
آن خداوندی که هست او بینیاز از بندگان
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.