اصفهانیست پدرش میوه فروش بود بنابراین در اصفهان بمولانا شاه حسین میوه فروش اشتهار داشت و در معرکه گیری و میدان شطاحی علم تفوق میافراشت . اکثر کتب را مطالعه کرده و اگر چه کمیت فضیلتش چندانی نبود اما کیفیت بحثی حاصل کرده در اکثر مباحث دخل مینمود و از اقسام شعر طبعش به هجو سر راست تر بود از آن جمله هجوی که از برای میرهندی گفته مشهور است و در اقسام شعر بد نبود اما در شعر او قافیه غلط بسیار است و در شهور سنه احدی و اربعین و تسعمایه در حوالی دامغان بر سر چشمه علی نهال آمالش میوه ی حیات بر خاک ممات افشاند. و از دوحه زندگانیش بغیر از این ابیات ثمره ای نماند .این سه مطلع از جمله اشعار اوست:
با من زار از ترحم باز میدارد تو را
شام غم غیر از سک گوش که با من یار بود
هر که را دیدم ز یاران بر سر آزار بود
گر آفتاب چو ماه رخت علم نشود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
نیست حاجت دوختن بر بهله بلغار گل
مطلعیات
چون نیازم در مقام ناز میدارد تو را
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.