گنجور

 
سام میرزا صفوی

هم از مردم آنجاست و از ظلم امیره دیباج جلای وطن نموده مدت مدید است که در گرجستان ساکن است گاهی نظمی از او سر میزند این مطلع و ابیات از اوست :

زنهار مکن طره ی طرار پریشان

صد دلشده را باز مکن کار پریشان

از زلف تو عشاق پریشان جهانند

رحمی کن و این سلسله مگذار پریشان

خیال روی او را جا دل غمناک میسازم

بدین صورت غبار غم ز خاطر پاک می سازم

هردم از عشق رسد تیر بلا بر دل من

حاصل اینست مرا از دل بیحاصل من