از آنجاست و مرد چپانی و اوباش وضع است و با وجود این حال اختلاط ظاهری او خوب و دلنواز افتاده چون از شنایع باطنی خالی نیست از این ممر همیشه او از مردم و مردم از او زحمت می کشند و تا غایت که عمرش از سبعین گذشته و بسر حد ثمانین رسیده همین حال دارد . امید که بعد از این به مقتضای سن ترک افعال ذمیمه نماید . باعتقاد خودش طبع نظمش چاشنی کلام و حسن دارد و میگوید که دیوان غزل تمام کرده و لایعلم الغیب بهر حال این دو مطلع از اوست :
یوسف اگر چه مصر بوجه نکو گرفت
اما حدیث حسن تو عالم فرو گرفت
آمد بهار و باز جنون شد فزون مرا
رسوای خلق میکند آخر جنون مرا
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
مطلعیات
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.