|
غیرفعال و فعال کردن دوبارهٔ حالت چسبانی نوار ابزار به بالای صفحات
|
|
راهنمای نوار ابزار
|
|
پیشخان کاربر
|
|
اشعار و ابیات نشانشدهٔ کاربر
|
|
اعلانهای کاربر
|
|
ادامهٔ مطالعه (تاریخچه)
|
|
خروج از حساب کاربری گنجور
|
|
لغزش به پایین صفحه
|
|
لغزش به بالای صفحه
|
|
لغزش به بخش اطلاعات شعر
|
|
فعال یا غیرفعال کردن لغزش خودکار به خط مرتبط با محل فعلی خوانش
|
|
فعال یا غیرفعال کردن شمارهگذاری خطوط
|
|
کپی نشانی شعر جاری در گنجور
|
|
کپی متن شعر جاری در گنجور
|
|
همرسانی متن شعر جاری در گنجور
|
|
نشان کردن شعر جاری
|
|
ویرایش شعر جاری
|
|
ویرایش خلاصه یا برگردان نثر سادهٔ ابیات شعر جاری
|
|
شعر یا بخش قبلی
|
|
شعر یا بخش بعدی
|
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شعر به نقد و تمسخر افرادی میپردازد که به بیدینی و بیدولتی گرفتارند و از نادانی و جهل رنج میبرند. در پایان، اشارهای به فردی به نام قزوینی شده که به نظر میرسد این باورها بر او تأثیر گذاشته است.
هوش مصنوعی: این عبارت به این معناست که زندگی در شرایط آشفته و تهی از اصول اخلاقی و دینی، مشابه با سرنوشت دردناک و عذابآور جهنم است. در واقع، نبود حکومت و نظام درست اجتماعی میتواند به نوعی جهنم برای افراد جامعه تبدیل شود.
هوش مصنوعی: تو میگویی که او انسان ناکامل و نادانی است که در تجارت و معاملات هم بیتجربه به نظر میرسد، اما در نهایت چه فایدهای دارد وقتی که آدم بدبخت و بیچارهای است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
به هر دلی که درآیی چو عشق بنشینی
بجوشد از تک دل چشمه چشمه شیرینی
کلید حاجت خلقان بدان شدهست دعا
که جان جان دعایی و نور آمینی
دلا به کوی خرابات ناز تو نخرند
[...]
شب است و شاهد و شمع و شراب و شیرینی
غنیمت است چنین شب که دوستان بینی
به شرط آن که منت بنده وار در خدمت
بایستم تو خداوندوار بنشینی
میان ما و شما عهد در ازل رفتهست
[...]
به لطفِ تست مرا گر صواب می بینی
توقعی که درآیی دمی و بنشینی
بیا که علّتِ رنجم طبیب می گردد
در آن زمین که تو ام بر فرازِ بالینی
قدم ز کلبه ی فرهادِ خویش باز مگیر
[...]
ز دست کس نکشیدم جفا و مسکینی
مگر ز دست تو کافر، که دشمن دینی
چو دیدهٔ همه کس دیدن تو میخواهد
کسی چه عیب تو گوید؟ که: خویشتن بینی
اگر پیاده روی، سرو گلشن جانی
[...]
تراست ناز، که سلطان حسن و تمکینی
مرا هزار نیاز و هزار مسکینی
چه آتشی تو؟ که دل را تمام سر تا پای
ز سوز تا نگدازی، ز پای ننشینی
مگر که مصلحت کار من درین دیدی؟
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.