به هر دلی که درآیی چو عشق بنشینی
بجوشد از تک دل چشمه چشمه شیرینی
کلید حاجت خلقان بدان شدهست دعا
که جان جان دعایی و نور آمینی
دلا به کوی خرابات ناز تو نخرند
مکن تو بینی و ناموس تا جهان بینی
در آن الست و بلی جان بیبدن بودی
تو را نمود که آنی چه در غم اینی
تو را یکی پر و بالیست آسمان پیما
چه در پی خر و اسپی چه در غم زینی
بگو بگو تو چه جستی که آنت پیش نرفت
بیا بیا که تو سلطان این سلاطینی
تو تاج شاه جهان را عزیزتر گهری
عروس جان نهان را هزار کابینی
چه چنگ درزدهای در جهان و قانونش
که از ورای فلک زهره قوانینی
به روز جلوه ملایک تو را سجود کنند
بنشنوند ز ابلیسیان که تو طینی
میان ببستی و کردی به صدق خدمت دین
کنند خدمت تو بعد از این که تو دینی
ستاره وار به انگشتها نمودندت
چو آفتاب کنون نامشار تعیینی
اگر چه درخور نازی نیاز را مگذار
برای رشک ز ویسه خوشست رامینی
خمش! به سوره اقرا بسی عمل کردی
ز قشر حرف گذر کن, کنون که والتینی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این اشعار به بیان عمق عشق و نیاز به دعا و بندگی و ارتباط با معشوق میپردازد. شاعر میگوید عشق همچون چشمهای شیرین در دل جاری است و دعا به عنوان کلید حاجات مردم، برای رسیدن به نور و حقیقت ضروری است. او به معشوق توصیه میکند که در کوی عشق نروند و دنیا را فراموش کنند. شاعر به سرشت انسانی اشاره دارد و از وجود پر و بالی سخن میگوید که انسان را به سوی آسمان میبرد. او از قدرت و عظمت معشوق میگوید و به او یادآور میشود که نباید به سادگی از دنیا و خواستهها بگذرد. در نهایت، شاعر بر اهمیت تلاش و عمل در مسیر عشق و دین تأکید میکند.
هوش مصنوعی: هر جا که عشق وارد دل باشد، مثل چشمهای پر از شیرینی و طراوت، احساسات و شور و شوق از دل زنده و سرشار جاری میشود.
هوش مصنوعی: دعا کلید برآورده شدن نیازهای مردم است، زیرا دعا از جان برمیآید و مانند نوری است که راه را روشن میکند.
هوش مصنوعی: ای دل، در کوی بیخودان و اهل دل، به ناز و کرشمهات بها نده. تو باید ببینی و درک کنی که تا زمانی که جهان را درک نکردهای، نباید به ظواهر و ناموسها توجه کنی.
هوش مصنوعی: در آن زمان که همه چیز مشخص بود و روح تو بدون جسم وجود داشت، به تو نشان داده شد که آنچه در حال حاضر با غم و اندوه دست و پنجه نرم میکنی، همانی است که هستی.
هوش مصنوعی: شما دارای قدرت و قابلیتهای ویژهای هستید که میتوانید به ارتفاعات بلند پرواز کنید. نگرانیها و مشکلاتی که دارید نباید مانع پیشرفت شما شوند، چه در حال دویدن بر پشت خر باشید و چه بر اسب.
هوش مصنوعی: بگو ببینم چه چیزهایی را به دست آوردی که برایت جلو نرفته است. بیا نزدیکتر که تو بزرگترین و باارزشترین میان این بزرگان هستی.
هوش مصنوعی: تو برای من از تاج پادشاهی گرانبهاتر و ارزشمندتری، چون جواهری هستی که در درون جانم پنهان است، همچون عروسی که در روز عروسی به زیباترین شکل آراسته شده.
هوش مصنوعی: در جهانی که قوانین خاصی دارد، چه تأثیر عمیقی بر زندگی و اتفاقات میگذاری که حتی از دوردستها نیز قابل مشاهده است.
هوش مصنوعی: در روز قیامت، فرشتگان به خاطر زیبایی و مقام تو به تو احترام خواهند گذاشت و در مقابل تو زانو میزنند، در حالی که ابلیس و پیروانش از تو دوری میکنند چرا که تو انسان هستی و از خاک آفریده شدهای.
هوش مصنوعی: شما در میانه کار خود را با صداقت تمام انجام دادی و به خاطر این صداقت، دیگران هم بعد از این به خدمت شما خواهند آمد و به شما کمک خواهند کرد.
هوش مصنوعی: درخشش انگشتان تو مانند ستارههاست و حالا مثل آفتاب بر تو روشنایی میافکند، اما این نور هیچ نام و نشانی ندارد.
هوش مصنوعی: هرچند که زیبایی و دلربایی چهرهات شایسته تحسین است، اما نگذار که نیاز و نیازمندیات باعث حسادت دیگران شود، زیرا لذت زیبایی تو را میتوان همچون رامینی درک کرد.
هوش مصنوعی: هشدار بده به خودت که کمتر در حرفها و ظواهر بمان، چون تا به حال کارهای زیادی انجام دادهای. حالا وقت آن رسیده که به عمق موضوع بپردازی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ز آب تشنه گرفتهست خشم میبینی
گرسنه آمد و با نان همیکند بینی
ز آفتاب گرفتهست خشم گازر نیز
زهی حماقت و ادبیر و جهل و گر کینی
تو را که معدن زر پیش خود همیخواند
[...]
شب است و شاهد و شمع و شراب و شیرینی
غنیمت است چنین شب که دوستان بینی
به شرط آن که منت بنده وار در خدمت
بایستم تو خداوندوار بنشینی
میان ما و شما عهد در ازل رفتهست
[...]
به لطفِ تست مرا گر صواب می بینی
توقعی که درآیی دمی و بنشینی
بیا که علّتِ رنجم طبیب می گردد
در آن زمین که تو ام بر فرازِ بالینی
قدم ز کلبه ی فرهادِ خویش باز مگیر
[...]
ز دست کس نکشیدم جفا و مسکینی
مگر ز دست تو کافر، که دشمن دینی
چو دیدهٔ همه کس دیدن تو میخواهد
کسی چه عیب تو گوید؟ که: خویشتن بینی
اگر پیاده روی، سرو گلشن جانی
[...]
جهنمی زنک زن .......
مشابه است به بی دولتی و بی دینی
خرست و جاهل و عامی و بی معامله گوی
ولی چه سود که بیچاره نیست قزوینی
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.