دل ز وصل او نشان بینشانی میدهد
جان به دیدارش امید آن جهانی میهد
جوهر فر دهانش طالب دیدار را
بر زبان جان جواب « لن ترانی» میدهد
جز سرشک لاله رنگم در نمیآید به چشم
کو نشانی زان عذار ارغوانی میدهد
دیده بر راه صبا دارم که از خاک رهش
میرسد وز گرد راهم ارمغانی میدهد
زندگی از باد مییابم که او در کوی دوست
میشود بیمار و زآنجا زندگانی میدهد
نرگسش در عین مستی دم به دم چشم مرا
ساغری از خون لبالب، دوستگانی میدهد
زخم شمشیر تو را میرم که در هر ضربتی
جان سلمان را حیات جاودانی میدهد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر، بیانگر عشق و دلبستگی شاعر به معشوق است. شاعر احساس خود را نسبت به وصال و دیدار معشوق توصیف میکند و از اثرات محبت و زیبایی او بر زندگیاش میگوید. او به حالت دلتنگی و اشتیاق برای دیدار معشوق اشاره میکند و همچنین از درد و رنجی که این عشق به او میدهد، سخن میگوید. شعر نشاندهنده عمق احساسات عاشقانه و تأثیر معشوق بر جان و زندگی شاعر است.
هوش مصنوعی: دل از ارتباط با او علامتهای بینظیری نشان میدهد و جان به خاطر دیدارش امیدی به زندگی دیگری پیدا میکند.
هوش مصنوعی: جوهر کلام او، که نشان از عشق و اشتیاق به دیدار دارد، به زبان روح پاسخ میدهد که هرگز مرا نخواهی دید.
هوش مصنوعی: جز اشکهای سرخ گل لاله، هیچ رنگی از من در نمیآید و چشمی نشانی نمییابد که آن چهرهی ارغوانی چه زیبایی را به نمایش میگذارد.
هوش مصنوعی: من چشمانم را به جستجوی نسیم صبح دوختهام که از خاک سرزمینش میگذرد و با خود، هدایایی از گرد و غبار را به من میآورد.
هوش مصنوعی: من زندگی را از نسیمی میگیرم که در محله دوست بیمار میشود و از آنجا به من حیات میبخشد.
هوش مصنوعی: چشمهای نرگس او به رغم حالت مستیاش، مدام به من نگاهی میاندازد که پر از اشک و غم است و این نگاهها همچون جامی پر از خون، به من احساس درد و عاشقانهگی میدهد.
هوش مصنوعی: زخم شمشیر تو به من این قدرت را میدهد که با هر ضربهای که به سلمان میزنم، او را برای همیشه زنده نگه دارم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
روی او تشویر ماه آسمانی میدهد
قد او تعلیم سرو بوستانی میدهد
هندوی زلفش گر رقص ورد س طرفه نیست
تا ز جام لعل آن لب دو ستکانی میدهد
آتش رویت چرا داری دریغ از آن کسی
[...]
یار دل میجوید و عاشق روانی میدهد
چون کند مسکین در افتادست و جانی میدهد؟
چون نمیافتد به دستش آستین وصل دوست
بر در او بوسهای بر آستانی میدهد
گفت: لعلت میدهم کام دلت، باری مرا
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.