ای ز چشمت خفته در چشم غزالان نازها
بسته رفتار خوشت از کبک، چشم بازها
شعله گردد آشیان ها را گل روی سبد
چون ز شوقت عندلیبان برکشند آوازها
با ملایک ناله ام در شوخی و لرزد سپهر
همچو بام خانه از پای کبوتر بازها
بیخودی از نغمه در محفل مرا بیهوده نیست
می رسد بر گوش، آواز توام از سازها
در هوای نخل قدت می تپد در خون دلم
همچو مرغ بسمل از کوتاهی پروازها
از درون سینه باشد ساده لوحان ترا
همچو خیل ماهیان از آب پیدا رازها
از سرود دل به یاد قامتت گردد بلند
چون صنوبر از سراپایم صدای سازها
می گساران صولتی دارند، ازان گردیده زرد
کز تذرو مست ترسیده ست چشم بازها
غیر خود را چون به من سنجد، که نتوانند زد
با سلیمان لاف همچشمی کبوتربازها
سهل باشد مرده را گر زنده میسازد سلیم
همچو عیسی از لب او دیدهام اعجازها
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای ترا بر سرو و گل در جلوه پنهان رازها
سرو را در سایه ی قد تو در سر نازها
بسکه میخوانند دلها را بکویت هر نفس
بلبلانرا در گلستانها گرفت آوازها
تا چرا دم زد زرعنایی بدور حسن تو
[...]
ای ترا در سینه هر ذره پنهان رازها
در میان مهر خاموشی گره آوازها
در تلاش جستجویت سر به هم آورده اند
مقطع انجام ها و مطلع آغازها
در زمین بوس جلالت، طایران قدس را
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.