به مردم عرض جمعیت کن از ایشان دگر بستان
مقامرخانه است آفاق، زر بنما و زر بستان
کسی چون مرغ بسمل چند برآهنگ غم رقصد؟
بیا مطرب زمانی دف ز دست نوحهگر بستان
به شیرین میکند عرض لباس عاریت خسرو
تو هم ای کوهکن از بیستون تیغ دگر بستان
به این مضمون نویسد نامه دایم پیر کنعانی
به یوسف، کز زلیخا دادم ای چشم پدر بستان
تو از ایران سلیم و ما ز ملک هند میآییم
اگر مشتی نمک داری بده، از ما شکر بستان
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.