گنجور

 
سلیم تهرانی

چون توان با غیر دل را خالی از کین ساختن

هرگز از بلبل نمی آید به گلچین ساختن

سهل باشد حسن هرجا دعوی اعجاز کرد

سرمه را در چشم خوبان خواب سنگین ساختن

من نمی دانستم ای مهمان تو آتش بوده ای

کاسه را هم ورنه می بایست چوبین ساختن

صحبت تلخ تو چون دربان آن باشد، چه سود

همچو زنبور از عمارت های شیرین ساختن

از خموشان چمن لایق نمی باشد سلیم

ورنه از گل می توان صد حرف رنگین ساختن