ما خس و خار از ره خوبان به دامن میکشیم
منت تیغ شهادت را به گردن میکشیم
از تهیدستی، چو خواهد خرقهٔ ما بخیهای
رشتهٔ تسبیح چون عیسی به سوزن میکشیم
محتسب را نیست راه حرف در بازار ما
شیشه با سنگ و ترازوی فلاخن میکشیم
ما در خلوت به روی اهل عالم بستهایم
انتظار آفتاب از راه روزن میکشیم
گوی را از چابکی خواهد ز میدان برد خصم
وقت تنگ است و همین ما تنگ توسن میکشیم
از فلک روزی گرفتن آن قدرها کار نیست
ما چراغ لالهایم، از سنگ روغن میکشیم
گل نباشد، میرسد خود بوی گل ما را سلیم
خویش را در سایهٔ دیوار گلشن میکشیم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.